چکیده
به یکیازاقلاممهمشهرستان بواناتمحسوبمیشود.شرایطخاصاقلیمیودانشبومیکشاورزانمنطقهاز عواملبسیارمهمرشدوتوسعهتولیدبهدراینشهرستانبهشمارمیآید.صادراتبه،بهطورمستقیمسببتحصیلارزخارجی،افزایشاشتغالدرتولیدوصنایعجنبیآنوبهطورغیرمستقیمسببرشدو توسعهروستاییوفقرزداییودرنتیجه،رسیدنبهتوسعهپایدارشدهاست. یکیاز اهداف اصلیاینتحقیق،تحلیلوضعیتانواعکارایی(فنی،تخصیصی،اقتصادیومقیاس)است.تحقیقحاضربرمبنایتحلیلدادههایفراگیربود.آمار واطلاعاتسال۹۱-۱۳۹۰ازطریقمراجعهمستقیمبهباغدارانوتکمیل۱۴۵پرسشنامهدربارههزینهتولیدازشهرستان بواناتبهروشخوشهایتصادفیبهدستآمدهاست.دراینمطالعه،تحتفروضبازدهثابتومتغیربهمقیاس،بهترتیبمیانگینکاراییفنی و مدیریتیباغداران به۱/۶۸ و ۹/۹۲ درصدومتوسطکاراییمقیاسنیز ۱/۷۳ درصدبرآوردشدهاست.تحتفرضیهبازدهمتغیر به مقیاسوحداقلسازیهزینه،میانگینکارایی هایفنی، تخصیصیواقتصادیبهترتیب ۱/۶۸، ۶۸ و ۴۶ درصد به دستآمدهاست.از لحاظ سیاستگذاری،توجهبهافزایشوسعتباغ هایبهراهکاربهتریبرایافزایشتولیدوعملکردوکاهشهزینهتولیدمیباشد. همچنین نتایجاینمطالعهنشاندادکهبافرضبازه ی ثابتبهمقیاستنها۸ واحددارایکارایی ۱۰۰ درصدبودندوبقیهواحدهادارایدرجاتمتفاوتناکاراییبودند.ولیبافرض بازدهیمتغیربهمقیاس ۱۹واحددارایکارایی ۱۰۰ درصدبودند.یکی از اهداف دیگر بررسیمیزآنتاثیرمدیریتبرافزایشعملکرد بود که از مدل لوجیت برای تعیین عوامل موثر بر کارایی فنی به منظور بررسیمیزانتاثیرمدیریتبرافزایشعملکرد استفاده شد که نتایج نشان داد که متغیرهایسن، تحصیلات، برخورداری از پوشش بیمه ای، شرکت در کلاس های ترویجی، اعتبارات و تسهیلات بانکی، آزمون خاک، مصرف کود شیمیایی، درسطحمعنیداری۵درصدبرکارایی فنی به کارانمنطقهموردمطالعهتأثیرگذارمیباشند. همچنین،متغیرهایتجربهبهره برداری و عضویت در تعاونی درسطحمعنیداری۱۰درصدبرکارایی فنی به کاران تأثیر داشتند. در ادامه نیز به بررسی حاشیه بازاریابی به پرداخته شد که نتایج نشان داد که میانگینضریبهزینهبازاریابیبرایسالهای ۱۳۹۱-۱۳۸۴ معادل۳۶درصدبودهاست.یعنی۳۶ درصدقیمت فروشیمحصولبهمربوطبههزینههایبازاریابیمحصولبودهاست.بهعبارتدیگرسهمعواملبازاریابیدرقیمت نهاییمحصول۳۶درصدبودهاست. حاشیهبازاریابیبهنیزدرطیسالهای ۱۳۹۱-۱۳۸۴ روندیافزایشداشتهاست.همچنیندرطیاینسالها،متوسطحاشیهخردهفروشیبیشازحاشیه عمدهفروشیبودهاست.
کلمات کلیدی: کاراییفنیوتخصیصیواقتصادی،باغ هایبه،بازدهبهمقیاس، تولید، بوانات، بازاریابی .
فصل اول: مقدمه و اهمیت موضوع
۱-۱- ویژگی های شهرستان بوانات:
شهرستان بوانات با مرکزیت شهر بوانات با وسعت ۴۶۹۷۰۰ کیلومتر مربع ، ۸۳/ ۳ درصد از کل مساحت خاکی استان فارس را به خود اختصاص داده است. شهرستان بوانات در طول جغرافیایی ۵۳ درجه و ۳۹ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۰ درجه و ۲۷ دقیقه قرار گرفته است.ارتفاع این شهرستان از سطح دریا ۲۱۸۰ متر می باشد. شهرستان بوانات در ۱۴۲ کیلومتری جنوب شرق آباده و در ۵۶ کیلومتری شرق راه اصفهان – شیراز قرار گرفته است. فاصله مرکز شهرستان تا مرکز استان ۲۴۰ کیلومتر می باشد. مسیر سوریان – صفاشهر به طول ۵۰ کیلومتر و مسیر سوریان – سروستان به طول ۴۰ کیلومتر از مسیرهای ارتباطی این منطقه محسوب می شود. این شهرستان از شمال به استان یزد، از جنوب به شهرستان نی ریز و ارسنجان، از شرق به استان یزد و شهرستان آباده و از غرب به شهرستانهای خرمبید و مرودشت محدود می شود. جمعیت شهرستان ۴۹۰۴۵ نفر است که در غالب ۱۰۰۰۹ خانوار می باشند . و میانگین بعد خانوار شهرستان ۴/۹ نفر است .۲۰ درصد جمعیت شهرستان شهرنشین و ۸۰ درصد آن روستا نشینند. ۳۴ درصد جمعیت شهرستان را فعالان اقتصادی تشکیل داده و نرخ بیکاری در این شهرستان ۱۴ درصد می باشد. شهرستان بوانات دارای ۳ بخش مرکزی، سرچهان و مزایجان می باشد، که شامل ۷ دهستان، باغستان، سروستان، مزایجان، توجردی، باغ صفا، سیمکان و سرچهان می باشد.سطح زیر کشت محصولات سالانه ( زراعی )، شهرستان ۳۳۶۸۶ هکتار است که برابر با ۸ /۲ درصد کل سطح زیر کشت محصولات سالانه ( زراعی )، استان می باشد.و سطح زیر کشت محصولات دائمی شهرستان ۷/ ۱۱۴ هکتار است که برابر با ۳/۳ درصد از کل سطح زیر کشت محصولات سالانه دائمی استان می باشد. میزان تولید محصولات سالانه ( زراع ) در این شهرستان ۱۲۷۲۰۳ تن است که ۶/۱ درصد از کل محصولات سالانه ( زراعی ) استان می باشد. سطح زیر کشت محصولات باغی شهرستان ۱۶۰۲۰۳ تن است که برابر با ۱/۵ درصد از کل محصولات باغی استان می باشد. برداشت آب ازمنابع زیر زمینی شهرستان با استفاده از ۷۵۵ حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق ، ۳۶۰ رشته قنات و ۱۰۷ دهنه چشمه صورت می گیرد. از لحاظ کاربرد اراضی ۲۲/۶۸ درصد از مساحت شهرستان که برابر با ۳۲۰۴۲۹ هکتار می باشد را مراتع کم ارتفاع در بر گرفتهاست. این مساحت۸۱/۵ درصد از مساحت مراتع کم ارتفاع استان را شامل می شود. شهرستان بوانات با داشتن تنوع آب و هوایی ویژه و بارندگی نسبتآ مناسب، دارای انواع تولیدات دامی، باغی و زراعی قابل ملاحظه ای می باشد. در بین محصولات باغی شهرستان، محصول به از سطح زیر کشت و تولید بالایی برخوردار است ومنبع مهمی برای ایجاداشتغال و درآمد در شهرستان می باشد. با این حال به دلیل ویژگی هایی که بخش کشاورزی در زمینه تولید و مصرف با آن روبرو است از جمله طولانی بودن دوره تولید و کوتاهی زمان مصرف تولید و عرضه محصولات این بخش همواره با خطرات زیادی رو به رو بوده و نوسانات قیمتی و درآمدی زیادی را متوجه تولید کننده و مصر ف کننده کرده است. این نا اطمینانی باعث کاهش رشد کشاورزی نسبت به امکانات بالقوه آن شده و پروژه های مختلف به سرعت هویت اقتصادی بودن و یا نبودن خود را از دست می دهند. که این امر باعث کاهش سرمایه گزاری می گردد.
با توجه به مطالب فوق چنین استنباط می شود که شناخت ویژگی های تولید و بازاریابی هر یک از محصولات کشاورزی به عنوان اولین قدم جهت برنامه ریزی و حل مشکلات این بخش مطرح بوده و ارائه یک چهره روشن از وضعیت موجود، سنگ بنای برنامه ریزی و هدایت سرمایه گزاری قبلی و فعلی می باشد.
شرایط طبیعی و جغرافیایی بسیار مناسب برای تولید و صادرات محصول به، اگر همراه با عقلایی کردن فعالیتهای تولیدی، بازاررسانی و بازاریابی باشد، این محصول را به برتری نسبی بالا خواهد رساند. افزون بر ایجاد اشتغال و درآمدزایی می توان از این محصول و فرآورده هایش به صورت اقلام مهم صادراتی و منبع تامین ارز بهره برد . این در حالی است که باغ داران با مشکلات گوناگونی در کار خود روبه رویند. علیرغم اهمیت بالای این محصول در شهرستان و آشنایی آحاد مردم با این محصول غذایی و خواص و ویژگی های آن، تا کنون تحقیقی جامع راجع به نحوه تولید، کارایی و بازاررسانی محصول به، صورت نگرفته است. بنابراین در این پژوهش، با بررسی این محصول از مرحله تولید تا مصرف ، موقعیت این محصول را در زمینه های مختلف تولیدی – اقتصادی مورد بررسی قرار می دهیم.
۱-۲طرح و اهمیت موضوع :به یکی از محصولات باغی به قدمتی بیش از ۴ هزار سال است که به توجه به خواص فراوان مورد توجه و تقاضای روز افزون است. شرایط انطباق درخت به، به آب و هواهای مختلف خیلی بیشتر از درختان هم خانواده خود مانند سیب و گلابی است. هم در گرمیسر معتدل و هم در مناطق خیلی سرد به عمل می آید. به را، می توآن برای ماه ها انبار نمود در حالی که ارزش غذایی خود را حفظ می کند.میوه به، به صورت خام، پخته، کمپوت، مربا و … مصرف می شود.
میوه به دارای مقدار زیادی فیبر غذایی، پتاسیم ، قند و ویتامینهای A، ، ،E می باشد. این میوه فاقد چربی است. به طور کلی در یک میوه با وزن ۹۲گرم، ۵۲۰ کیلو گرم کالاری، ۳۷/۰ گرم پروتئین، ۰۹/۰ چربی، ۰۸/۱۴ گرم کربو هیدرات و ۷/۱ فیبر می باشد. بیشتر املاح موجود در به پتاسیم و فسفر و کمترین آن روی می باشد.بیشتر ویتامین ها در به، ویتامین A و بعد از آن ویتامین ، می باشد.
در ۱۰۰ گرم میوه به مواد شیمیایی زیر وجود دارد، آب ۸۳ گرم، مواد قندی ۱۰ گرم، مواد نشاسته ای ۵ گرم، پتاسیم ۱۹۵ میلی گرم ، فسفر ۱۷ میلی گرم، ویتامین ث ۱۵ میلی گرم، کلسیم ۱۰ میلی گرم ، سدیم ۵ میلی گرم، ویتامین ب۲ ۰۳/۰ میلی گرم، ویتامین ب۱ ۰۲/۲ میلی گرم ، ویتامین ب۳ ۲/۰ میلی گرم و ویتامین آ ۴۰ واحد .
میوه به، برای درمان عفونت های دستگاه گوارش و بهبود روده ها مفید است . ادرارآور بوده و برای از بین بردن سوزش ادرار و التهاب کلیوی تنگی نفس و سردردهای مزمن و افسردگی مفید است. زنان بار دار می توانند برای جلوگیری از سقط جنین، به مصرف نمایند. به تقویت کننده قلب بوده و در کاهش بیماری های طبی دستگاه گوارش و کبد تاثیر دارد به اشتها آور است و هضم کننده غذا و خوشبو کننده دهان است . به دارای آنتی اکسید است و برای جلوگیری از سرطان و افزایش کلسترل و فشار خون قابض است. این میوه بدلیل داشتن ترکیبی به نام پکتن که از کربوهیدرات های پیچیده است خواص درمانی دارد و به درمان اسهال کمک می کند. این میوه دارای خاصیت تقویت کننده معده و التیام و ورم روده و مقوی قلب، ضد نفغ، قاعده آور و خلط آور است و نقش موثری در بهبود بیماری های ریوی دارد. به خونریزی از رحم را برطرف می کندو اثری مفید روی بواسیر دارد.
دم کرده گل به، سردرد را برطرف می کند و باعث تقویت معده و سینه شده، سرفه را برطرف می کندو باعث آرامش عصبی و رفع بی خوابی می گردد. برگ به قابض بوده و شستشوی چشم متورم و عفونی و سوختگی ها و زخم با این جوشانده مفید است.
۱-۳- خصوصیا ت کلی درخت به:
۱-۳-۱- ویژگی های گیاه شناختی درخت به:
درخت به با نام علمی cydonia Oblengmailو نام انگلیسی quince از خانواده گل سرخان Rosaceae وژاند sydoniaمی باشد. و تنها یک گونه به نام velgavi را داراست. سرزمین میوه به، بین دریای خزر و دریای سیاه است جایی که رشته کوه کاکاسسcacas شمال ترکیه را به ایران پیوند می دهد. درخت به، درختی متوسط است که بوته آن به ندرت به ۵ الی ۶ متر می رسد. پوست، ساقه و تنه آن قهوهای بوده و برگهای آن پوشیده از کرک و صاف است. میوه به، دارای گوشتی خشک و کرک است که طعمی ترش و تفریبا گس دارد با این حال وقتی پخته می شود طعمی بسیار خوش دارد. به ممکن است سبز کمرنگGranny smitیا مانند یسب طلایی، زرد باشد. معمولآ به اول فصل زردتر و به آخر فصل طلایی تر می شود . درخت به، به سرمای زمستانه کمتری نسبت به سیب یا گلابی نیاز دارد. ولی به دلیل اینکه قبل از ظهور گلها می بایست مقدار رشد رویشی انجام دهند گلدهی در بهار دیرتر صورت می گیرد. گلهای به، خود بارور می باشند ودر شرایط آب و هوای خشک و گرم میوه آن تشکیل می گردد.مقاومت درخت به، کمتر از سیب و گلابی است وریشه های درخت به، کم عمق هستند و به اکسیژن بیشتری نسبت به انواع میوه های دانه دار نیاز دارند. ریشه های گلابی در خاکهایی که زه کشی ضعیفی دارند بیشترین مقاومت را دارند، سیب حد متوسط بوده و به کمترین مقاومت را دارد. شاخه های جوان و برگها از کرکهای نرم نمدی سفید یا خاکستری مایل به قهوه ای پوشیده شده است. برگهای آن تخم مرغی یا تقریبآ گرد یا بیضی نوکدار با قاعده گرد می باشند. گلها درشت و صورتی و مایل به سفید هستند. گلبرگهای تخم مرغی بین ۵/۲ الی ۳ سانتی متر متغیر و بسیار زیبا هستند. کاسبرگهای آن ۵ عدد می باشند و درشت می باشند. گلبرگها در انتهای شاخکهای برگدار که در بهار همان سال از روی چوب پیش، به صورت جوانه انتهایی می رویند ظاهر می شوند و چون کمتر از سیب ظاهر می شوند کمتر دوچار سرمای بهاری می شوند. میوه آن بر حسب ارقام گرد، تخم مرغی، گلابی شکل، به رنگ زرد طلایی یا در بعضی ارقام مایل به سبز کم رنگ هستند. میوه به آبدارو درشت تر از سیب است و در فصل پاییز می رسد . تخم میوه به را به دانه می گویند که دارای ماده لعابی است که اثر درمانی دارد که به نامهای بهی، آبی و توج نیز گفته می شود. در جنس به تنها یک گونه وجود دارد و درخت به می تواند تا ۵۰ سال عمر کند و از۵- ۳ سالگی میوه دهد.
۱-۳-۲- شرایط اقلیمی درخت به: درخت به برای رویش به دمای کمتر از ۷ درجه سانتی گراد احتیاج دارد. شرایط انطباق درخت به، با آب و هوا های مختلف خیلی وسیع تر از سیب و گلابی است. هم در گرمسیر معتدل و هم در مناطق خیلی سرد به عمل می آید. این میوه کمتر دوچار سرما های دیر وقت می شود. بنا بر این بدون خطر می تواند در اقلیم های مختلف کشت شود. ظهور شکوفه های به، بسیار دیر تر از سایر میوه هاست به همین دلیل خطر سرما زدگی بهاره در این میوه بسیار کم است .
۱-۳-۳- خاکدرخت به: خاک های نیمه سنگین رس و شنی که بتواند رطوبت را به مدت بیشتری در خود ذخیره کند برای این درخت مناسب تر از خاک های سبک شنی و رسی می باشد. این درخت توقع زیادی از خاک ندارد و خاک های نیمه حاصلخیز و سالم و بدون زه برایش کفایت می کند البته در خاک های عمیق و حاصلخیز رشد بیشتری دارد. ریشه درخت به، زیاد عمیق نیست و به آزت زیاد نیاز ندارد. خاک های خیلی آهکی باعث عدم جذب آهن و سایر مواد قلیل می شود و شدیدا مبتلا به زردی می شود همین حالت در اراضی زهدار بروز می کند. زمین های آهکی مرطوب، بدترین خاک ها برای درخت به می باشند. درخت به، به شوری خاک و آب مقاوم تر از سایر میوه های دانه دار است. درخت به تا حدی به خشکی مقاوم است.
۴-۳-۱-ازدیاد درخت به: درخت به، از طریق پا جوش، قلم، شاخه خواباندن و پیوند قابل تکثیر است. قلم آن نیز به آسانی ریشه دار می شود. متداولترین روش ازدیاد پیوند می باشد. می توان از پیوند شکمی یا اسکنه برای پایه های کلفت تر استفاده کرد. درخت به، به عنوان پایه مناسبی برای ازدیاد گلابی نیز استفاده می شود. دو رقم Anger و Province که در فرانسه انتخاب شده اند معروف ترین پایه های متداول برای این منظور است .۱-۳-۵- کاشت درخت به:فواصل کاشت به معمولا ۵*۵ یا ۶*۶ در نظر گرفته می شود. درختان به، به حرس زیاد احتیاج ندارند ولی برای فرم دهی نهال ها باید از ارتفاع ۱۰۰ – ۷۰ سانتی متر زمین سر برداری شوند و در سال دوم ۵– ۴ شاخه در اطراف شاخه اصلی انتخاب و بقیه حذف شوند .
۱-۳-۶- آب درخت به:
هر چند درخت به، به خوشکی تا حدی مقاوم است اما اگر آب کافی در تمام دوران رشد به آن برسد که رطوبت خاک در حد متعادل حفظ شود رشد و محصول بیشتری خواهد داشت. روش آبیاری به، مانند سیب و گلابی می باشد. آبیاری با هر سیستمی که انجام می شود باید طوری انجام شود که از خیس شدن طوقه جلوگیری گردد چون اگر طوقه خیس گردد خطر پوسیدگی آن وجود دارد به خصوص اگر خاک سنگین باشد که در این صورت عمر بهره دهی درختان را کوتاه خواهد کرد.
۱-۳-۷- نیازهای درخت به، به مواد غذایی:
به از این نظر درخت قانعی است. دادن کود های ازته زیاد، موجب تحریک رشد گیاهی و کم باری درخت می گردد. در جاه هایی که مرض فایربلایت رایج است موجب تشدید ابتلا به این مرض باکتریائی خواهد شد. کود حیوانی یک سال در میان از نظر بهتر کردن کیفیت خاک و بالا بردن ظرفیت آب نگهداری توصیه می شود.
۱-۳-۸- هرس و پرورش درخت به: به ذاتا درختی کوچک است که در طبیعت به صورت درختچه های پر پشت و بوته ای سبز می شود. درخت به را میتوان به دو صورت هرس کرد: روش اول: به صورت یک تنه، که در این صورت یک ساقه سالم و قوی را انتخاب کرده و بقیه را از زیر خاک قطع می کنند. این ساقه را که تنه بعدی درخت را تشکیل خواهد داد باید از ارتفاع ۱۰۰ – ۷۰ سانتی متری زمین قطع کرد تا بتواند منشعب شود، سال بعد از بین شاخه های به وجود آمده، مثل روش متداول هرس فرم سیب و گلابی با سیستم محور متغیر یا به صورت جامی چند شاخه در چند طرف انتخاب و اسکلت اولیه درخت را تشکیل می دهد.
روش دوم: پرورش درخت به صورت بوته ای می باشد که در این صورت ساقه اولیه را از ارتفاع ۲۵ الی ۳۰ سانتی متر قطع کرده و موجب، به وجود آمدن شاخه های متعدد فرعی می شود. از بین این شاخه ها ۴ الی ۵ عدد را انتخاب و بقیه را حذف می کنند این شاخه ها، به صورت آزاد رشد کرده و شکل انبوه بوته ای به درخت می دهند. اصولا درختبه، زیاد به هرس و مراقبت نیاز ندارد خودش خود را می سازد. فقط باید از رشد بی امان نرک ها و یا پا جوش ها مرتبا جلوگیری کرد. در صورت انبوه تاج، تعدادی از شاخه ها را از داخل تنک کرده، احیانا سر بعضی از شاخه هایی که خیلی رشد می کنند جهت توقف رشد و ایجاد شاخه های فرعی کوتاه کرده ولی نباید در این کار افراط شود. درختان بارور، معمولا نیاز به هرس ندارند. درخت به، از ۳ الی ۴ سالگی بارور شده و تا ۲۵ – ۳۰ سالگی بار اقتصادی می تواند داشته باشد.
۱-۳-۹- برداشت میوه به:
به آخرین محصول از میوه جات سردسیری و نیمه سردسیری است که برداشت می شود. معمولا از مهر ماه تا آخر آبان برداشت انجام می گیرد.برداشت با دست انجام می شود و چون میوه ای پوست ظریف و پوست نازک است اگر با دقت و مراقبت چیده نشود عمر انبارداری آن تقلیل پیدا کرده و مبتلا به گندیدگی گوشت خواهد شد. بهترین موقع چیدن وقتی است که رنگ اکثریت میوه ها زرد یا زرد طلایی شده باشد و میوه ها به حد اکثر درشتی رسیده باشند.
۱-۳-۱۰- دانه به یا به دانه:
داخل میوه به دانه های پر رنگ قهوهای یا تیره وجود دارد که دانه به یا به دانه نامیده می شوند. این دانه ها منبع بسیار خوبی از موسیلاژ ( لعاب ) هستند. حدود ۲۰ تا ۲۲ درصد وزن دانه را لعاب روی آن تشکیل می دهد. دانه به، بدلیل وجود لعاب در رفع التهاب مخاط ها سینه و گرفتگی صدا نقش بسزایی دارد.از به دانه، در مصارف صنعتی استفاده می شود، به طوری که لعاب این دانه در محصولات آرایشی و مجعد کردن موها استفاده می شود. از لعاب دانه به، برای آهار دادن پارچه های گران قیمت استفاده می شود.
۱-۳-۱۱- خواص به دانه:
لعاب به دانه، برای شفای سریع زخم ها و سوختگی ها بسیار موثر است. به دانه ضد تب است، اسهال خونی و ساده را درمان می کند، برای درمان جراحات گلو موثراست. به دانه سرفه را برطرف می کند و برای درمان تورم های داخلی بدن مفید است. برای التیام ترک پوست دست، نوک پستان، لبان و بواسیز، لعاب به دانه را روی موضع بمالید. به دانه، برای خشکی زبان و دهان مفید است. آفتاب زدگی را با مالیدن لعاب دانه برروی پوست درمان کنید . جویدن به دانه برای تقویت نیروی جنسی مفید است . مصرف لعاب دانه به، اثر پاک کنندگی دستگاه تنفسی و مخاط را داشته، سینه را نرم می کند وسبب رفع خلط و سرفه خشک می گردد . لعاب دانه به برای گلو درد و ذات الریه مفید است.
۱-۳-۱۲- خواص دم کرده گل و شکوفه به :دم کرده گل و شکوفه به، سردرد را بر طرف می کند، مقوی معده است، سینه را صاف و تقویت می کند، سرفه کودکان را برطرف می سازد. برای درمان بی خوابی دم کرده گل را با بهار نارنج مخلوط کرده و قبل از خوابیدن بنوشید. ۱-۳-۱۳- خواص برگ و شاخه های به:
جوشانده برگ درخت به، ورم چشم را مداوا می کند. برای بهبود زخم ها باید آنها را با جوشانده برگ به بشویید. جوشانده برگ و شاخه های به، قابض است . ضماد برگ درخت به، برای ورم چشم مفید است.
۱-۳-۱۴- خواص روغن به:
روغن به، برای برطرف کردن زنگ زدن گوش مفید است. سرگیجه را برطرف می کند. برای مداوای زخم های دهان مفید است، خونریزی و بوی را برطرف می کند. دوست کبد است و ورم کبد را رفع می کند. زخم های روده ها را درمان می کند.
۱-۳-۱۵- نیازهای درخت به برای گلدهی و تولید میوه:
درخت به، در همه خاک ها رشد می کند. اما خاک سبک و دارای رطوبت را ترجیح می دهد. درخت به، در شرایط نور کامل آفتاب، بسیار خوب رشد می کند. این درخت گر چه در شرایط کمی سایه، خوب رشد می کند اما، به کافی نمی دهد. ارقام مختلف درخت به، شرایط خاص خود را برای رشد و میوه دهی دارند . آفات و بیماری های درخت سیب و گلابی می تواند درخت به را مورد حمله قرار دهد. درخت به، برای رشد و میوه دهی به فصل رویش طولانی، آب کافی، برنامه سمپاشی علیه آفات و بیماری ها نیاز دارد. درخت به، در خاک های قلیایی به کمبود آهن حساس است، به همین خاطر خاک های اسیدی را بیشتر دوست دارد. وزش بادهای تند می تواند به، درخت به آسیب رساند واز ادامه میوه دهی درخت جلوگیری نماید. احداث باد شکن در مناطق دارای وزش بادهای تند لازم می باشد. با وجود اینکه درخت به، برای گرده افشانی، به درخت گرده دهنده نیاز ندارد اما کشت چند رقم از درخت به، که موجب میوه دهی بهتر درخت به می شود توصیه می شود. کود دهی ازت، به مقدار زیاد می تواند سبب تولید پاجوش های زیا شود که این پا جوش ها می توانند درخت را ضعیف نمایند. درخت به، با عناصر غذایی کم، در زمان برداشت میوه زیاد نمی دهد. رشد ناقص، به واسطه آبیاری کم و عدم آبیاری در زمان نیاز درخت، به آب می شود. کود دهی درست در طی زمستان و بهار می تواند غذای کافی در اختیار گیاه قرار دهد و در طی بهارمصرف کود دارای ازت ویا کود گاوی کمپوست شده موجب تولید شاخه های بارده زیاد در درخت به می شود.
۱-۳-۱۶- آفات و امراض درخت به:
آفات درخت به، مانند درخت سیب و گلابی است. کرم درخت سیب، به درخت به نیز صدمه می زند و بیشتر کرمو شدن به ها ناشی از این آفت است. کنه – لیسه ، کرم به ایران محسوب می شوند، که اغلب با کرم سیب اشتباه می شود. وجه تمایز عمده این کرم رنگ آن است که صورتی می باشد. میزان خصارت این نوع کرم ۹۵ تا ۹۸ درصد می تواند برسد. این کرم در شرایط کرج و اصفهان تا ۴ نسل تولید می کند که نسل آخر بیشترین آلودگی را به دنبال دارد. با سموم فسفر می توان با این نوع کرم مبارزه نمود. یک نوع مرض ویروسی، در به های داخلی وجود دارد که موجب ضعیف شدن درخت و کم باری آن در دراز مدت می شود، علامت این نوع ویروس پیچیده شدن نسوج شاخه های مسن و پهن شدن آنهاست. از مهمترین بیماری درخت به، می توان به پوسیدگی سفید ریشه اشاره کرد.
۱-۳-۱۷- قوم و خویش های به:
از نوع (ژانر)cydonia فقط یک گونه، به معمولی وجود دارد ولی از ژانر دیگر به اسم chaenomelos (کائنو مه لیس ) یا به معروف به، به ژاپنی انواع مختلفی وجود دارد. این درختچه زیبااولین درختچه ایست که در اول مهر همراه با یاس زرد، با گلهای شنجرفی، قرمز، صورتی و … خود جلوه خاصی به باغچه ها و شهر می بخشد، بومی شرق دور و اصلش از چین مرکزی است.ولی در دنیا به، به ژاپنی معروف است. با به وجود آمده هیبرید های متعدد، انواع و ارقام این درختچه ژاپنی با الوان گوناگون در دنیا کشت می شود. این گونه در ایران نیز یکی از پرطرفدارترینبوته های زینتی در منازل و پارک ها و حاشیه خیابان هامی باشد. به آسانی با قلم، قابل ازدیاد است و به شرایط نا مساعد خاک و هوا مقاوم است. دود و حرارت تهران را متحمل است. در خاک های آهکی مثل به، به زردی مبتلا می شود. به هرس سالانه جهت فرم دادن و تولید شاخه های جدید گلدار نیاز دارد. دارای دو گونه c.japonica و lagenaria c . می باشد که هر دو به اسم به ژاپنی معروفند. بوته c . logenaria ،۵/۱ الی ۲ متر بزرگتر از بوتهc . japonica می شود. یک گونه دیگر با اسم، به چینی از همین گروه به اسمsinensis وجود دارد که درختچه نسبتا بزرگی است که ارتفاع آن ۳ تا ۶ متر می رسد و بدون خار است. دارای گلهای صورتی روشنی، می باشد که بیشتر مناسب مناطق نیمه گرمسیر می باشند. بعضی از ارقام به ژاپنی تولید میوه نیز می کنند که قابل خوردن نیسند. از نظر آسید مالیک maleic acid و پکتین غنی هستند. میتوان از آنها در صنعت با مخلوط کردن با، به معمولی یا سیب، مخلوط خوش طعمی از نظر تعدیل مقدار شیرینی استفاده کرد.
۱-۴- تولید به در ایران:
در گذشته کشت میوه به، در ایران رواج زیادی داشته است. با رونق بازار سیب در دو دهه ( حدودا از سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۷۰) از اهمیت به، کاسته شده است. با این حال در طی این دو دهه در بیست استان کشورمان کم و بیش درخت به وجود داشته است و در این سالها استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اصفهان، ایلام، باختران، تهران، چهارمحال بختیاری، خراسان، زنجان، سمنان، فارس، کردستان، کرمان، کهکیلویه، گیلان، لرستان، مازندران، گرگان، مرکزی و یزد به ترتیب دارای بالاترین عملکرد در کشور بوده اند. بعد از این دو دهه دوباره پرورش درخت به، در کشورمان رواج پیدا کرده است، به خصوص در چند سال گذشه رشد چشم گیری داشته است به طوری که در سالهای اخیر کشور ایران جزء اولین صادر کنندگان به در دنیا قرار گرفته است.
در حال حاظر در ایران ۱۰ نوع رقم به شناسایی شده است که مهمترین آنهاعبارتند از به اصفهان، به نیشابور، به ترش آذربایجان، به ظاهری و به گورتون. شک نیست که ارقام دیگری که احیانا دارای خواص ممتازی باشند در گوشه و کنار کشور وجود داشته باشند که باید شناسایی و نسبت به تکثیر آنها اقدام شود.
۱-۵- تولید به در شهرستان بوانات:
در شهرستان بوانات با توجه به شرایط اقلیمی مناسب هر ساله بر میزان تولید و سطح زیر کشت به، افزوده می شود. شهرستان با دارا بودن منابع آب و خاک فراوان که اغلب بدون استفاده مانده اند، شرایط مناسبی را برای کاشت و تولید محصول به دارا می باشد. همچنین تولید به می تواند سهم بسزایی در اشتغال و درآمد زایی در شهرستان داشته باشد. با وجه به مطالب گفته شده متاسفانه تا کنون تحقیقی در مورد به، در شهرستان صورت نگرفته است، لذا تمام موارد فوق لزوم پژوهش و تحقیق در امر تولید، کارایی و بازاریابی به را در شهرستان مشخص می کند. امیدوارم این تحقیق به عنوان منبعی جهت استفاده تمامی باغداران شهرستان مورد استفاده مطلوب قرار گیرد.
۱-۶- بیان مسئله:
زادگاه اولیه میوه به، ایران است ودر نام لاتینی آن کلمه ایرانی به چشم می خورد که دارای انواع جنگلی، ترش، شیرین و میخوش است و بهترین نوع آن پیوندی است که آن را روی تنه زالزاک پیوند می زنند . نوع جنگلی آن گس است و آن را به شغال می نامند که قابل خوردن نیست ولی به دانه آن پیوندی است . به دارای ویتامین های A، ، ،Eبوده و دارای آهک و تانن است از این رو برای مبتلایان به سل مفید است. میوه به، به دلیل وجود ویتامین ها و املاح معدنی ( کلسیم، فسفر، پتاسیم ، آهن و . . . ) در بازارهای مختلف، به صورت خام و فراوری شده مصرف می شود. گونه های زیادی از این میوه وجود دارد که فقط دو تای آن قابل توجه است. به معطر، که انتهای مخروطی دارد و پوست آن نرم، زرد و دارای گوشت سفید است. و به اناناسی که تا حددی برآمده و پوست ان بعد از رسیدن زرد می گردد. رویشگاه اصلی این درخت مناطق معتدل و خنک است و در خاکهای خشک خیلی اهکی، به خوبی نمی روید ونیازمند خاک خیلی عمیق است که خوشبختانه شهرستان بوانات به دلیل دارا بودن شرایط آب و هوایی مناسب و خاک حاصاخیز منطقه مناسبی برای تولید، پرورش و تکثیر این گونه درختی می باشد و سالانه مقدار قابل توجهی از نیاز استان و همچنین استانهای هم جوار را تامین می کند اما اصلی ترین دقدقه تولید کنندگان قیمت پایین محصول هنگام برداشت ویا به عبارت دیگر کثرت دلالان در بخش کشاورزی می باشد که به نوعی تولید کننده را از تولید میوه با کیفیت بالاتر ناامید میکند. دلالان مهمترین عامل برونزای بازار غذایی کشور هستند. از این رو سیستم های نظارت پایین در جامعه متضمن سلامتی اجتماعی و اقتصادی و به طبع آن امنیت روانی افراد حاظر در جامعه می باشند، این حضور سیستماتیک زمانی با اهمیت تر میشود که عوامل بیرونی حوزه امنیت غذایی و تولید اقتصادی جامعه را از خود متاثر کرده و آنرا به سقوط هدایت کنند و در این میان دلالان مهمترین عامل برونزای بازاز غذایی کشور را تشکیل می دهند .
۱-۷- اهداف تحقیق:
هدف اصلی این تحقیق بررسی وضعیت تولید و کارایی فنی باغداران به و همچنین مطالعه وضعیت بازاریابی آن در شهرستان بوانات می باشد. اهداف ویژه این مطالعه شامل:۱- بررسی نحوه استفاده از نهاده ها . ۲- محاسبه کارایی فنی باغداران به، از طریق تخمین تابع مرزی تصادفی . ۳- مشخص کردن عوامل مؤثر بر کارایی فنی باغداران مورد مطالعه . ۴- شناسایی مراحل و راه های بازاریابی به . ۵- محاسبه حاشیه و ضریب هزینه بازاریابی به . ۶- تعیین کارایی بازاریابی (ME ).
۱-۸- محدودیت های تحقیق:
محدودیت های متعددی در انجام تحقیق وجود داشت که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱- چون روشهای تولید سنتی است، مشکلات مربوط به جمع آوری آمار نهاده های به کار گرفته شده توسط باغداران، به قابل توجه بود .
۲- هزینه حاصل از تردد برای جمع آوری اطلاعات نسبتا سنگین بود.
۳- بعضی از ادارات و سازمانهای اجرایی و ارگان های مربوط، طبق معمول از در اختیار گذاشتن آمار و اطلاعات موجود اسقبال نمی کردند .
۴- با توجه به پراکندگی باغداران، مشکل رفت و آمد برای تکمیل پرسشنامه قابل پیش بینی بود.
۱-۹- فرضیه ها: ۱- باغداران شهرستان بوانات از نظر مصرف نهاده های نیروی کار، آب ، سم ،کود، سطح زیر کشت و مقدار درختان در ناحیه دوم تولید عمل می نمایند.
۲- سن، سابقه، سواد وتعداد قطعات باغ هیچ کدام به تنهایی اثری بر کاررایی فنی باغداران ندارند اما مجموع این عوامل کاررایی فنی را تحت تاثیر قرار می دهند.
۳-کاررایی نظام بازاریابی به شهرستان از حد مطلوب اقتصادی پایین تر است.۴- سهم هزینه های بازاریابی در قیمت خرده فروشی به زیاد است .
فصل دوم: مروری بر مطالعات گذشته:
۲-۱- مطالعات مربوط به تولید و کارایی:
۲-۱-۱- مطالعاتانجام شده در زمینه تولید و کارایی فنی در خارج از کشور :
ایرازوز و راپون(۲۰۰۱)کارایی تکنیکی صنایع غذایی را در اسپانیا محاسبه نموده اند. محققین تابع تولید مرزی را با استفاده از داده های مقطع عرضی در صنایع غذایی اسپانیا با دو روش دترمینستیک و استوکاستیک تخمین زده اند نتایج حاصل از این مطالعه نشان داده است که در روش دترمینستیک، میانگین کارایی فنی ۶۷ درصد است . در حالی که در روش استوکاستیک، میانگین کارایی فنی ۸۹ درصد است . همچنین عواملی از قبیل مصرف انرژی و نیروی کار استفاده شده تاثیر مثبت بر میزان تولید داشته اند .
باتیس و همکاران(۱۹۹۶)به تعیین کارایی فنی گندم کاران در چهار منطقه کشور پاکستان پرداختند. بدین منظور از تابع مرزی تصادفی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که در طول زمان تفاوت قابل ملاحظه ای در کارایی فنی گندم کاران وجود ندارد . همچنین اختلاف بین کارایی مزارع گندم در مناطق مورد مطالعه معنی دار نمی باشد.
پول (۲۰۰۰)در تحقیقی با عنوان استراتژی های تولید و بازاریابی در بهره برداران مرکبات اسپانیا با استفاده از روش میدانی و براساس اطلاعات استخراجی از پرسشنامه ۳۰۰ تولید کننده نارنگی و پرتقال در سه استان کاستلون ،النسیاو آلیکانت عوامل تأثیرگذار بر استراتژی های بازاریابی و تولید را با بکارگیری یک مدل چند متغیره و تحلیل خوشه ای مورد بررسی و آزمون قرار داد. درادامه تحقیق تولید کنندگان به سه دسته بازاریاب ¬¬های فعال، دارای ساختار تجاری و بازاریاب های موقت و براساس استراتژی های زیر طبقه بندی شدند: ۱- آیا آنها قدرت مذاکره برای یک قیمت بهتر از قیمت پیشنهادی دارند.
۲- آیا آنها با بیش از یک خریدار مذاکره می کنند.۳- آیا آگاهی از بازار هدف برای تولیدات خود دارند۴- آیا آنها محصول خود را به تعاونی می فروشند.
در مدل مذکور بعضی از متغیرهای کیفی شامل آگاهی از بازار هدف، داشتن نوآوری در تولید، کوچک یا بزرگ بودن حجم تولید، فروش به یک خریدار، کشت سایر محصولات، داشتن قدرت مذاکره با خریداران، تمام وقت یا پاره وقت بودن فعالیت تولید کنندگان و فروش به تعاونی ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که دو عامل اصلی تأثیر گذار بر استراتژی های بازاریابی و تولید مرکبات در اسپانیا، پاره وقت بودن فعالیت باغداران مرکبات و خرده مالک بودن آنهاست، این در حالیست که اکثریت باغداران از بازار هدف محصول تولیدی خود آگاهی داشته و با آنکه حداقل قیمت خرید تضمینی مرکبات از باغداران توسط صنایع تبدیلی بالاست با هدف صادرات مرکبات تازه به توسعه کشت مرکبات می پردازند تا دامنه استراتژی بازاریابی تولید برای صادرات تقویت گردد، همچنین اعطای یارانه های صادراتی و تعیین قیمت تضمینی خرید مرکبات مزید بر علت است.
تاداس و کریشنا مورثی(۱۹۹۷) تولید برنج در تامیلنادو را مورد بررسی قرار دادند. آمار و اطلاعات مورد نیاز با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از ۶۰ زارع برنجکار جمع آوری شده است. با تخمین تابع تولید به روش حداقل مربعات معمولی اثر عوامل مختلف از جمله زمین، نیروی کار، کار حیوانی، ماشین آلات، کود، بذر، دورآبیاری، اندازه مزرعه و شرایط اکولوژیکی را بر میزان شلتوک تولیدی مورد بررسی قرار دادند. کارایی فنی زارعین نیز محاسبه شده است. نتایج نشان داده است که از میان متغیرهای فوق کود، زمین و نیروی کار باعث افزایش میزان تولید شده اند. اما زارعین نیروی کار حیوانی را در ناحیه سوم به کار می برند. میزان کارایی فنی از روش مرزی تصادفی معادل ۸۳ درصد محاسبه شده است که نشان می دهد کارایی تا ۱۳ درصد قابل افزایش است. شرایط اکولوژیکی و اندازه مزرعه هر دو بر روی کارایی فنی مؤثرند.
تایار همکاران(۱۹۸۲)جهت بررسی برنامه های اعطای وام با یارانه بر روی کارایی فنی و تخصصی مزارع سنتی در میناس گراز برزیل، از تخمین تابع تولید مرزی به شکل کاب – داگلاس بهره برده اند، که در آن متغیر وابسته ارزش تولید نا خالص مزرعه تعریف شده است. با استخراج تابع هزینه مرزی از تابع مزکور و تجزیه آن کارایی تخصصی و تکنیکی محاسبه گردیده است. در این مطالعه ۴۳۳ مزرعه در سال ۸۲ – ۱۹۸۱ مورد بررسی قرار گرفته است، این مزارع به دو قسمت ، یکی مزارعی که اصلا در برنامه اعتایی وام شرکت نکرده اند (۲۵۵ نمونه ) و دیگری مزارعی که لااقل در برنامه مزکور شرکت کرده اند تقسیم شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که برنامه مزکور نه تنها هیچ اثری بر کارایی فنی نداشته بلکه به طور محسوس بر کارایی تخصصی اثر منفی برجای گذاشته است.
راجااگوپال(۱۹۹۲) به بررسی کارایی اقتصادی در ناحیه باستار هندوستان پرداخته است. او با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از ۱۰۰ کشاورز ذرت کار، روابط بین متغیر های تولید، مازاد قابل فروش، حجم فروش، قیمت و سود را مشخص کرد. نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که در اغلب بازارها رابطه بین حاشیه سود و حجم فروش بیشتر در مکان هایی وجود دارد که مازاد قابل فروش کمتری وارد بازار می شود.
ساین (۱۹۹۲)به مطالعه کارایی فنی و اقتصادی تولید گندم در پنجاب مرکزی پرداخته است. نتایج نشان می دهد که از نظر سطح کاربرد تکنولوژی گروه های مورد مطالعه مشابه یکدیگرند. اضافه بر آن با وجود آنکه از نظر استفاده از بیشتر نهاده ها در گروه های مختلف کارایی وجود دارد اما در مزارع کوچک و متوسط در زمینه استفاده از کود ازته ، در مزارع متوسط در زمینه استفاده از آب و علف کش ها و در مزارع بزرگ در زمینه استفاده از ماشین آلات کشاورزی از نظر اقتصادی کارایی وجود ندارد.
سین (۱۹۹۲)در زمینه کارایی فنی و اقتصادی تولید در پنجاب مرکزی مطالعه کرده است. برای این مطالعه ۷۲ مزرعه در گروه های کوچک، بزرگ و متوسط به طور تصادفی انتخاب شده اند. نتایج این مطالعه نشان داده است که از نظر کاربرد تکنولوژی این گروه ها مشابه یکدیگرند، ولی در مورد استفاده از کود ازت در مزارع کوچک و متوسط استفاده از آب و علفکشها در مزارع متوسط و استفاده از ماشین آلات در مزارع بزرگ کارایی اقتصادی وجود ندارد اما از نظر استفاده از بیشتر نهاده ها کارایی فنی وجود دارد.
کومباکار(۱۹۹۴)کارایی فنی و تخصصی مزارع مرغوب بنگال را با استفاده از تابع تولید ترانسلوگ محاسبه نموده است. این مدل بر تابع تولید و شرط حد اکثر کردن سود استوار است. میانگین کارایی فنی ۴۶/۷۵ درصد به دست آمده است. کارایی تکنیکی تک تک مزارع نشان داده است که، آنها از نهاده کود شیمیایی، کوه حیوانی و نیروی کار حیوانی کمتر از حد بهینه استفاده می نمایند. وی برای تخمین تابع تولید از مدل ترانسلوگ و برای تابع تولید مرزی از مدل حداکثر راستنمایی استفاده نموده است. نتایج مطالعه نشان داده است که میانگین کارایی فنی برابر ۴۶/۷۵درصد است. و بهترین مزرعه دارای کارایی معادل ۷۸/۸۵ درصد است. با توجه به نتایج، امکان افزایش تولید از طریق افزایش کارآیی و استفاده بهینه از منابع وجوددارد.
۲-۱-۲- مطالعات انجام شده در زمینه تولید و کارایی فنی در داخل کشور:
اسماعیلی (۱۳۷۴)کارایی اقتصادی صیادان شهرستان بندر لنگه را محاسبه نموده است . محقق ابتدا تابع سود را با روش OLs به دست آورده است. برای به دست آوردن کارایی اقتصادی تابع مرزی، سود را با روش COLs محاسبه نموده است . در این مطالعه میانگین کارایی اقتصادی ۵۲ درصد برآورد گردیده است و میزان سود از دست رفته معادل ۱۰ میلیارد ریال بوده است. مجهز بودن به، بی سیم، عضویت در تعاونی ،شرکت در کلاسهای ترویجی، پهلو گیری در اسکله و مالکیت خصوصی از عوامل مؤثر بر سود از رفته بوده اند.
اشرفی (۱۳۸۹ )در تحقیقی به بررسی وتحلیل کاررایی فنی انار کاران خراسان پرداخته است. در این تحقیق از روش حد اکثر راستنمایی و تخمین تابع تولید مرزی تصادفی محاسبه و عوامل مؤثر بر آن را مورد بررسی قرار داده است . اطلاعات از ۳ شهرستان، کاشمر خلیل آباد و بروسکن از استان خراسان رضوی به روش آمار گیری خوشه ای از ۱۲۷ باغدار برای سال ۸۹ – ۱۳۸۸ جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که متوسط کاررایی فنی در منطقه مورد مطالعه ۶۳ درصد بوده و شکاف بین کمترین و بیشترین کاررایی در منطقه حاکی از این است که می توان با برنامه ریزی مطلوب و دقیق تولید این محصول را بدون تعقییر سطح زیر کشت و مصرف نهاده ها افزایش داد. همچنین میزان سن باغداران بر کاررایی فنی تاثیر مستقیم دارد. بین میزان مالکیت، سطح سواد و شرکت در کلاسهای ترویجی با عدم کارایی فنی رابطه ای منفی وجود دارد، که نشان می دهد با افزایش میزان ملکیت و سطح سواد، کارایی فنی افزایش می یابد و باغدارانی که در کلاسهای ترویجی شرکت می نمایند دارای متوسط کارایی بالاتری هستند.
انویه تکیه (۱۳۸۱)در رساله خود با عنوان بررسی سیستم تولید، بازاریابی و تجارت سیب در ایران (مطالعه موردی استان آذربایجان غربی) با اشاره به این که آگاهی از وجود یا عدم وجود مزیت نسبی تولید، حمایت های قیمتی دولت و به تبع آن مزیت نسبی صادرات، بازاریابی و تجارت آن نیازمند نگرش سیستمی و جامع می باشد، با استفاده از روش میدانی و پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات و داده های سری زمانی (۷۸-۱۳۶۲) به بررسی بازاریابی و تجارت سیب پرداخت. نتایج اولیه تحقیق وی حاکی از وجود مزیت نسبی در تولید، سودآوری خالص اجتماعی بالا، حمایت دولت از باغداران سیب در زمینه یارانه نهاده ها، عدم حمایت قیمتی از محصول در سطح کشور و دراستان آذربایجان غربی می باشد. در ادامه تحقیق جهت بررسی جامع سیستم بازاریابی انواع معیارهای مرتبط از جمله حاشیه بازاریابی، ضریب هزینه بازاریابی، کارایی نظام بازاریابی و عوامل تأثیرگذار بر انتخاب شیوه فروش توسط تولید کنندگان سیب و انواع خدمات بازاریابی محاسبه گردید. نتایج کلی حاکی از عدم وجود نظام بازاریابی کارا و خدمات بازاریابی نامناسب بوده و کیفیت خدمات بسته بندی، انبارداری و سایر خدمات بازاریابی نامطلوب بوده و هیچگونه حمایتی از جانب دولت در زمینه فروش محصول صورت نگرفته است و برای تولید کنندگان مناسب ترین شیوه فروش محصول در صورت وجود خریداران، به صورت سلف خر (پیش فروش) می باشد. وی ایجاد تعاونی های بازاریابی جهت کاهش هزینه های بازاریابی، ایجاد برنامه بازدیدنوبتی باغداران روستاهای مناطق مختلف توسط گروه ترویج سازمان جهاد کشاورزی استان ها، هماهنگی و ارتباط بیشتر مسئولین کشاورزی و باغداران، اتخاذ تدابیری جهت خرید میوه زیر درختی از باغداران، ایجاد صنایع تبدیلی در جهت افزایش ارزش افزوده به کشاورزی، آموزش مستمر به صادر کنندگان در زمینه های بازاریابی و استانداردهای تولید و عرضه محصولات خاص صادراتی، ایجاد معافیت های مالیاتی برای شرکت های بازاریابی و تحقیقاتی در امر صادرات را پیشنهاد می کند.
ایمانی(۱۳۸۰)به تحلیل اقتصادی تولید سویا در استان مازندران شهرستان قائم شهر پرداخته است . داده های مورد نیاز به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای توسط ۹۰ پرسشنامه تهیه شده است . سپس به منظور محاسبه بهره وری فنی تابع تولید مرزی برآورد گردیده و با توجه به قیمت نهاده ها و ارزش تولید نهایی هر عامل تولید ، بهره وری تخصیصی و بهره وری اقتصادی محاصبه شده است . نتایج تخقیق نشان داده که در مورد محصول سویا بازدهی نزولی نسبت به مقیاس وجود داشته است. در بین نهاده های موثر در تولید سویا بیشترین بهره وری نهایی مربوط به نهاده سطح زیر کشت و کمترین آن مربوط به بذر مصرفی بوده است . و فراهم نموده تاسیسات آبیاری بارانی در منطقه باعث می شود که راندمان تولید بالا رود.
اکبری و شاکری (۱۳۸۷)در تحقیقی به برآورد کارایی فنی برنج در استانهای مختلف ایران پرداختند. آنها بر اساس داده ها سال زراعی ۱۳۸۲ – ۱۳۸۳ برای ارقام مختلف برنج ، و پنج استان منتخب گیلان ، مازندران ، گلستان ،خوزستان و فارس اقدام به برآورد کارایی فنی کرده اند .نتایج نشان می دهد که کارایی فنی در کشت این محصول نسبتا بالا و ۸۷ درصد است. در سه استان خوزستان ، گیلان و مازندران تولید ارقام برنج دارای کارایی فنی یکسانی بوده اند و در استان های فارس و گلستان مقدار کارایی فنی تولید برنج متفاوت است.
اکبری فرد و مهرابی بشیر آبادی(۱۳۸۴)در تحقیقی به بررسی رابطه کارایی فنی تولید کنندگان پسته با سطح زیر کشت در استان کرمان پرداختند. در این مطالعه از روش اقتصاد سنجی تحلیل مرزی تصادفی، استفاده کرده اند. تابع تولید مرزی تصادفی کاب- داگلاس بر اساس روش حداکثر راستنمایی برآورد شده است. برای تخمین ضرایب و محاسبه کارایی از نرم افزار فرانتیر استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز از ۱۰۹ بهرهبردار در دو مقطع زمانی، سالهای زراعی ۸۳-۸۲ و ۸۴-۸۳ به دست آمده است. نتایج نشان میدهد که متوسط کارایی فنی ۸۰ درصد است. بررسی کارایی نمونه های مختلف نشان میدهد با افزایش سطح زیر کشت، کارایی فنی کاهش یافته است.
آقا پور صباغی (۱۳۸۷) در تحقیقی به بررسی عوامل موثر بر کارایی فنی نخل کاران در شهرستان دشتستان پرداخته است.اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه، از طریق روش نمونهگیری تصادفی از ۱۳۰ بهرهبردار در سال زراعی ۸۶-۱۳۸۵ جمعآوری شده است. به منظور دستیابی به اهداف تحقیق از تخمین تابع تولید مرزی استفاده شده است. پس از بررسی فرمهای مختلف تولید، فرم ترانسلوگ به عنوان فرم تابعی مناسب برای نخلکاران منطقه مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که متوسط کارایی فنی بهرهبرداران محصول ۶۳ درصد میباشد. کارایی ۸۰ درصد برای بهترین حالت کارایی نشان میدهد بدون تغییر عمده در سطح منابع بکار رفته میتوان سطح تولید را از طریق افزایش سطح کارایی تا ۱۷ درصد افزایش داد. در این تحقیق مشخص شده است عوامی مانند سطح تحصیلات، وسعت نخلستان، سابقه کشاورزی و مالک زمین بودن تاثیر مثبت و داشتن شغل فرعی دارای تاثیر منفی بر میزان کارایی فنی کشاورزان منطقه میباشند.
آذین، محمد زاد، برابری، کاظم نژاد و رفعتی (۱۳۸۷)در مطالعه ای به بررسی کارایی فنی ، تخصصی و اقتصادی پنبه کاران استان گلستان ، مطالعه موردی شهرستان گرگان پرداختند. داده ها و اطلاعات مورد نیاز را از بین ۱۸۰ پنبه کار در شهرستان گرگان با استفاده از روش نمونه گیری سیستماتیک تصادفی جمع آوری کردند . در همین راستا با برآورد تابع تولید مرزی تصادفی ، میزان کارایی فنی پنبه کاران محاسبه و در ادامه تابع هزینه مرزی پنبه کاران تخمین زده شد. نتایج تخمین تابع تولید مرزی تصادفی پنبه کاران در شهرستان گرکان بیانگر اثری معنادار و مثبت متغیرهای سطح زیر کشت پنبه ، ماشین آلات ،نیروی کار ، میزان مصرف کود شیمیایی و تعداد دوره آبیاری برتولید پنبه است . در تابع عدم کارایی فنی تولید کنندگان پنبه نیز متغیرهای سطح تحصیلات و شرکت در کلاسهای ترویجی و آموزشی اثری منفی نشان دادند. اما متغیر تعداد قطعات زمین بر ناکارایی فنی پنبه کاران اثر مثبت و معنا دار دارد. نتایج محاسبه انواع کارایی نشان داد که میانگین کارایی فنی ، تخصصی و اقتصادی بهره برداران نمونه به ترتیب ۸۵ ، ۹۰ و ۷۷ درصد می باشد. همچنین اختلاف بین حداقل و حد اکثر کارایی اقتصادی پنبه کاران نیز حدود ۳۹ درصد به دست آمده است.
ترکمانی(۱۳۷۹)در مطالعه موردی در استان خراسان تولید،کارایی فنی و بازاریابی زعفران را مورد بررسی قرار داده است. داده های مورد نیاز از زعفران کاران شهرستان های تربت حیدریه، قاینات و گناباد با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی شده و با تکمیل ۲۳۲ پرسشنامه جمع آوری شده است. با استفاده از تابع تولید متعالی ، توابع تولید مناطق مورد مطالعه برآورد و نحوه استفاده از نهاده ها بررسی گردید. کارایی فنی زعفران کارن شهرستان های مختلف با استفاده از تابع مرزی تصادفی متعالی تخمین زده شده است. حاشیه های بازاریابی و کارایی های بازاریابی محاسبه و مسیر بازاریابی مناطق مورد مطالعه رسم گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که زعفران کاران از تعدادی از نهاده ها به نحو مناسب استفاده نمی کنند. محاسبه کارایی فنی نمایانگر امکان افزایش کارایی، با کاهش فاصله بین زعفران کاران دارای کارایی زیاد با دیگر بهره برداران بود. حاشیه های عمده فروشی، خرده فروشی و حاشیه بازاریابی یک کیلو گرم زعفران به ترتیب ۴۸۳، ۴۱۰ و ۸۹۳ هزار ریال محاسبه شده است. همچنین کارایی زعفران کاران ۱۵۵ درصد تعیین گردید.
ترکمانی و هارداکر(۱۹۹۶)کارایی اقصادی کشاورزان منطقه رامجرد فارس را مورد مطالعه قرار دادند. بدین منظور از مدل برنامه ریزی تصادفی مرحله ای و حداکثر نمودن تابع مطلوبیت استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که کارایی اقتصادی و فنی در مزارع متوسط بیش از مزارع کوچک و در مزارع کوچک بیش از مزارع بزرگ است. اما کارایی تخصصی مزارع بزرگ بیش از مزارع متوسط و مزارع متوسط بیش از مزارع کوچک به دستآمده است. . ترکمانی و حسن پور(۱۳۷۹) در تحقیقی به تعیین کارایی فنی انجیر کاران استان فارس پرداختند. آنها کارایی فنی نمونهای که ۱۹۱ نفر از انجیرکاران را در بر میگیرد،با بهرهگیری از توابع تولید متعالی و ترانسلوگ مرزی تصادفی برآورد کردند.دادههای مورد نیازبا روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده در سال ۱۳۷۵،از شهرستانهای استهبان،جهرم،کازرون و نیریز،که مناطق عمده تولید انجیر استان به شمار میآیند،گردآوری شده اند. نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان میدهد که میانگین کارایی فنی انجیرکاران درشهرستانهای استهبان،کازرون و نیریز،به ترتیب ۶۵/۷،۸۰/۲ و ۶۳/۷ درصد است.افزون بر آن،بررسی تأثیر عوامل اقتصادی-اجتماعی مختلف بر کارایی فنی نیز نمایان میکند که تعداد دفعات بر دادن(گردهافشانی انجیر)،اندازه باغ و سطح تحصیلات بهرهبرداران رابطه مستقیمی با سطح کارایی فنی انجیرکاران دارد .
حسن پور (۱۳۸۲) در تحقیقی به تحلیل اقتصادی تولید انگور و برآورد کارایی فنی انگور کاران در استان کهگیلویه وبویر احمد پرداخته است. اطلاعات مورد نظر را از ۸۲ نفر از کشاورزان به وسیله پرسشنامه و مصاحبه به دست آورده است. و به وسیله رگرسیون چند متغیره توابع تولید انگور آبی و دیم و کشش تولید نهاده ها را به دست آورده است. همچنین با استفاده از تخمین توابع متعالی مرزی تصادفی ، کارایی فنی انگور کاران اندازه گیری و عوامل مؤثر بر آن را تجزیه و تحلیل کرده است. نتایج این بررسی نشان داد که مقدار بازده نسبت به مقیاس در باغ های انگور آبی و دیم به ترتیب ۳۹ و ۰٫۶۵ درصد است و کلیه نهاده ها ( به جز نهاده سم که بیش از حد مصرف شده است ) به طور منطقی و اقتصادی مورد مصرف کشاورزان قرار گرفته اند. میانگین کارایی فنی انگور کاران آبی و دیم به ترتیب ۶٫۶۸ و ۱٫۶۲ درصد محاسبه شده است. بنابراین بدون افزایش سطح زیر کشت و بهره گیری از فن آوری موجود تنها با بهبود کارایی فنی می توان تولید انگور استان را حدود ۳۵ درصد افزایش داد. متغیر های سن ، تحصیلات و تجربه کشاورزان و نیز سن باغ به طور جداگانه رابطه مستقیمی با میانگین کارایی فنی دارند . باغدارانی که فاصله درختان آنها بین ۱٫۵ تا ۳ متر است و باغدارانی که تعداد قطعات باغشان بین ۲ تا ۳ قطعه بوده است از بیشترین میانگین کارایی فنی برخوردار بودند. از سویی دیگر میانگین کارایی کشاورزانی که شغل دیگری غیر از انگور کاری نداشتند کمتر بود.
حسین زاده، شاه نوشی، کهن سال و دور اندیش (۱۳۹۰)در تحقیقی کارایی فنی تولید کنندگان زرشک را در استان خراسان جنوبی مورد بررسی قرار دادند . دادههای مورد نیاز این مطالعه با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای و تکمیل پرسشنامه از ۹۰ نفر از کشاورزان این استان در سال ۱۳۹۰ به دست آمده است. به منظور بررسی عوامل موثر بر تولید زرشک از تابع تولید کاب-داگلاس استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که نیرویکار، زمین، پربازده یا کم بازده بودن سال برای باغ و آبیاری به ترتیب بیشترین تاثیرمعنیدار را بر تولید زرشک دارند. نتایج محاسبه کارایی فنی و عوامل موثر بر آن نیز نشان میدهد که میانگین کارایی فنی زرشککاران ۸۱ درصد و بالاترین و پایینترین کارایی فنی به ترتیب ۹۹ و ۳۴ درصد میباشد. همچنین تجربه، شغل اصلی و تعداد نیروی کار خانوادگی کشاورز بر کارایی فنی تاثیر معنیدار و مستقیمی دارد. بنابراین، با توجه به اینکه افزایش آبیاری و تجربه از عوامل مهم در افزایش تولید زرشک و افزایش کارایی زرشککاران به شمار میروند، استفاده از شیوههای نوین آبیاری به منظور افزایش راندمان آبیاری و برگزاری کلاسهای آموزشی به منظور افزایش تجارب زرشک کاران پیشنهاد می گردد.
دشتی و یزدانی (۱۳۸۲) بهره وری و تخصیص بهینه عوامل تولید در صنعت طیور ایران را بررسی نموده اند. آنها با تخمین تابع تولید کاب – داگلاس بهره وری نهایی و متوسط تولید در دو گروه مرغداریهای بالای ۸۰۰۰۰ هزاز قطعه و کمتر را مقایسه کرده اند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داده است که بهره وری دان طیور ، بهره وری کل عوامل تولید و بازده ثابت نسبت به مقیاس در مرغداریهای با ظرفیت کمتر ا ز ۸۰۰۰۰ هزار قطعه بیشتر از گروه دیگر است. اضافه بر آن تخصیص عوامل تولید در این واحد از وضعیت مطلوبتری برخوردار است.
زراء نژاد و یوسفی حاجی آباد(۱۳۸۴)کارایی فنی تولید گندم در استان های مختلف ایران مورد بررسی قرار دادند. بدین منظور داده های تلفیقی مربوط به نهاده ها و ستاده های مورد استفاده در تولید محصول گندم جمع آوری و با استفاده از روش های مرز تصادفی و تحلیل پوششی داده ها، اقدام به محاسبه کارایی فنی استان های مختلف، طی سال های زراعی ۷۹- ۱۳۷۸ تا ۸۳-۱۳۸۴،کرده اند. نتایج به دست آمده از رهیافت پارامتریک نشان می دهد که میانگین کارایی تولید گندم در ایران در دوره مورد بررسی ۵۷/۰ درصد بوده است. در این رهیافت استان های گیلان و بوشهر با میانگین کارایی فنی ۸۱/۰ و ۲۶/۰، به ترتیب بالاترین و پایین ترین میزان کارایی فنی را دارا بوده اند. نتایج حاصل از مدل ناپارامتریک حاکی از این است که میانگین کارایی فنی در همین دوره به میزان ۸۴/۰ بوده است و استان های سیستان، کهگیلویه و بویر احمد، گیلان و مازندران با نمره کارایی صد در صد، و استان یزد با کارایی ۵۷/۰ از بالاترین و پایین ترین میزان کارایی فنی برخوردار بوده اند. به نظر می رسد به کارگیری رهیافت پارامتریک در تحقیقات مربوط به بخش کشاورزی، به واسطه ویژگی های آنها مناسب تر است، با این وجود، انتخاب دو رهیافت پارامتریک و ناپارامتریک و مقایسه نتایج آنها می تواند قوت و اطمینان بیشتری به یافته های تحقیق ببخشد.
سازمان برنامه و بودجه کرمان (۱۳۸۳)در تحقیقی، کارایی فنی و مقدار بهینه آب در تولید پسته مطالعه موردی شهرستان رفسنجان را مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای با ۲۲۸ کشاورز پسته کار در منطقه رفسنجان مصاحبه شده و سپس بر اساس دو سناریوی حداکثر سازی سود ۷۷۹۳ متر مکعب آب در هکتار است که با توجه به سطح زیر کشت در منطقه که حدود ۱۱۰ هکتار می باشد در صورتی که کشاورزان بر اساس حد اکثر سازی سود ، آب مصرف کنند ومعضل اضافه برداشت آب از منابع زیر زمینی که هم اکنون حدود ۱۵۴ ملیون متر مکعب میباشد تا حدودی رفع خواهد شد. همچنین با استفاده از حد افل سازی هزینه مقدار بهینه آب را مورد بررسی قرار داده اند، نتایج این سناریو نشان داده است اگر کشاورزان بر اساس حداقل سازی هزینه عمل نمایندمقدار بهینه آب به طور متوسط برابر ۷۲۹۴ متر مکعب در هکتار می باشد . نظر به اینکه هم اکنون هر بهره بردار به طور متوسط ۸/۹۱۰۴ متر مکعب آب مصرف می کند در صورتی که کشاورزان بر اساس حداقل سازی هزینه عمل نمایند مقدار برداشت از منابع زیر زمینی آب به مقدار۱۸۱ میلیون متر مکعب کاهش می یابد همچنین براساس روش تحلیل فراگیر داده ها کارایی فنی تخصصی و اقتصادی بهره برداران محاسبه گردیده است که نتایج نشان می دهد متوسط کارایی فنی ، تخصصی و اقتصادی کشاورزان به ترتیب برابر با ۷۲۱/۰ ، ۹/۰۸،۶۱۳/۰ می باشد . اختلاف بین کارایی بهره برداران نشان می دهد با بکارگیری مقدار بهینه نهاده ها می توان تولید را به مقدار زیادی افزایش داد .
شجری(۱۳۷۸)کارایی گندمکاران استان فارس و عوامل مؤثر بر آن را مورد بررسی قرار داده است. آمار و اطلاعات مورد نیاز برای انجام این مطالعه از ۲۳۲ نمونه از گندمکاران شهرستان شیراز، فسا و کازرون با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و طی مصابحه مستقیم با زارعین به دست آمده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که میانگین کارایی فنی گندمکاران شهرستان شیراز به ترتیب ۵/۷۲، ۸/۸۸ و ۸/۴۶ درصد و برای شهرستان فسا ۷۳، ۲/۸۹ و ۱/۶۵ درصد و برای شهرستان کازرون ۶۹،۲/۶۵ و ۴۵ درصد به دست آمده است. از میان عوامل مؤثر بر کارایی عواملی از قبیل شرکت در کلاسهای آموزشی، میزان تحصیلات زارعین،طرح محوری گندم و کشت خطی با عدم کارایی فنی رابطه معکوس و عواملی از قبیل اندازه مزرعه، تعداد قطعات زمین و مالکیت بر زمین با عدم کارایی فنی رابطه مثبت داشتند. از میان عوامل مؤثر بر کارایی اقتصادی، شرکت در کلاسهای ترویجی و میزان تحصیلات زارع دارای تاثیر مثبت و تعداد قطعات زمین دارای اثر منفی بوده است. بین میزان کارایی تخصیصی و عوامل اقصادی –اجتماعی رابطه معنی داری مشاهده نشده است.
شجری و نجفی (۱۳۷۶)کارایی فنی گندم کاران استان فارس را با روشهای مختلف پارامتریک و کارایی اقتصادی آنها را از طریق تابع هزینه مرزی به دست آورده اند و عوامل مؤثر بر انواع کارایی را مورد بررسی قرار داده اند. نتایج نشان می دهد که بین گندم کاران با کارایی بالا و گندم کاران با کارایی پایین اختلاف نسبتا زیادی وجود دارد . همچنین شرکت در کلاسهای آموزشی ترویجی، کشت خطی گندم ، مالکیت زمین ، قطعات کشت شده و میزان تحصیلات زارعین از عوامل مؤثر بر کارایی های فنی و اقتصادی در این مناطق بوده است. ضمن آنکه هیچ یک از عوامل فوق بر روی کارایی تخصصی اثری نداشته اند.
شیروانیان و زاد (۱۳۸۴) در تحقیقی به تعیین کارایی فنی ، تخصصی و اقتصادی گندمکاران و عوامل مؤثر بر آن در اقلیم گرم کشور پرداختند . بدین منظور، در اقلیم یاد شده، شهرستان داراب و در این شهرستان ، گندم رقم چمران (آتیلا) برای مطالعه انتخاب گردید. آمار و اطلاعات مورد نیاز به صورت پیمایشی و از طریق تکمیل پرسشنامه از ۷۳ بهره بردار گندمکار رقم چمران با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای جمع آوری گردید. به منظور برآورد انواع کارایی های فنی ، تخصیصی و اقتصادی از توابع تولید مرزی تصادفی و تابع هزینه مرزی استفاده گردید. نتایج حاکی از آن است که ، میانگین کارآیی های فنی و تخصیصی و اقتصادی گندمکاران مورد مطالعه به ترتیب، ۳۵/۴۵،۷۳/۱۷ و ۲۵/۹۴ درصد می باشد. علاوه بر آن دامنه کارایی های یادشده به ترتیب، ۶۵/۹۸،۸۳۱۰ و ۲۸/۶۴ درصد می باشد. از طرف دیگر ، نتایج بیانگر آن است که مقدار کل زمین زارعین و مالکیت منبع آب آبیاری تاثیر منفی و مالکیت منبع آب آبیاری تاثیر مثبت بر کارایی تخصیصی گندمکاران و مالکیت ماشین آلات و ادوات کشاورزی و تعداد دفعات مصرف علف کش تاثیر منفی بر این کارائی دارند. علاوه بر آن تعداد دفعات مصرف علف کش، دریافت وام و عضویت در تعاونی تولید دارای تاثیر منفی بر کارایی اقتصادی گندم کاران می باشند.
۲-۲-۱- تحقیقات انجام شده در زمینه بازاریابی:
۲-۲-۱- مطالعات انجام شده در زمینه بازاریابی در خارج از کشور:
بوس و براندو(۱۹۶۰)عوامل مؤثر بر حاشیه بازاریابی چند محصول کشاورزی را در آمریکا بررسی کردند. آنها از اطلاعات سالانه و فصلی سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۶ جهت برآورد تابع حاشیه بازاریابی استفاده کردند و مدل خطی حاشیه بازاریابی را با روش حداقل مربعات معمولی برآورد کردند. آنها در مدل خود از متغیر های قیمت سر خرمن در سالهای مختلف ، درآمد سالانه، قیمت خرده فروشی، شاخص مستقیم قیمت و متغیر زمان استفاده کردند.
بهرام شاه و حبیب ا…(۱۹۹۴) ضمن بیان خصوصیات بازار رقابتی و پیامد های این گونه بازارها، بررسی ساختار بازار و وضعیت حرکت قیمت بازار را به عنوان دو شیوه اساسی وضعیت رقابت بازار معرفی نمودند. سپس با توجه به شیوه دوم اقدام به مقایسه بازارهای فلفل با قیمت بازار مرجع نمودند. بدین منظور از داده های هفتگی قیمت فلفل در هفته نخست مه ژولای۱۹۸۶ تا هفته آخر ماه دسامبر ۱۹۹۱ مربوط به ۳۱۲ مشاهده در ۶ بازار یکی از ایالات مالزی استفاده کردند. در این مطالعه بازار کاچینگ به عنوان بازار مرجع و سایر بازارها به عنوان بازارهای جانبی در نظر گرفته شده اند. سپس با استفاده از فن و روش گرنجر، داده ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. در نهایت نتایج بیانگر این مطلب است که بازارهای موجود در وضعیت اغام کامل قرار دارند.
بروسن و همکاران (۱۹۵۸) به منظور بررسی حاشیه بازاریابی گندم در آمریکا با استفاده از داده های دوره۱۹۸۲ – ۱۹۶۴ اقدام به تعیین عوامل مؤثر بر حاشیه بازاریابی در دو فاصله سر مزرعه تا آسیاب و آسیاب تا خرده فروشی نمودند. در این تحفیف حاشیه بازاریابی تابعی از مصرف گندم، هزینه آسیاب و ریسک قیمتی در نظر گرفته شد.
تنباک(۱۹۹۵)شرکت های تعاونی بازاریابی را در یک شرکت انحصاری دو جانبه فروش، از نظر تئوری مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده است. در بازار مورد مطالعه، بنگاه ها با ساختارهای متفاوت مالکیت جهت به دست آوردن بازار با هم رقابت می کنند. در ابتدا دولت می تواند با حمایت از زارعین، شرکت های تعاونی ایجاد کند و یا اینکه بازار فروش عمومی تاسیس کند، در نتیجه ساختار بازار یا دارای یک انحصار فروش دو جانبه ترکیبی خواهد بود که یک طرف آن شرکت تعاونی و در طرف دیگر عمده فروشی بخش خصوصی است. یا اینکه انحصار مذکور به صورت بازار عمومی است. میزان کل رفاه و میزان مبادلات در شرایط مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه تحلیل نشان می دهد که هم رفاه عمومی و هم مازاد مصرف کننده در شرایط موجود در بازار عمومی بیشتر می باشد، اما با این وجود کل رفاه وابسته به تابع هزینه بنگاه ها است. بخصوص که تعاونی های تولیدو حتی بازارهای عمومی، هزینه بیشتری نسبت به بخش های خصوصی دارند و انگیزه نیز در بخش خصوصی قوی تر می باشد. بنا براین با توجه به ساختارهای مختلف مالکیت، برنامه ریزی و تصمیم گیری نیز متفاوت خواهد بود.
تامسون و همکاران(۱۹۸۹) پس از ارائه مدلهای حاشیه بازاریابی اقدام به تخمین توابع با توجه به داده های هفتگی طی دوره ۱۹۸۷ – ۱۹۸۵ برای پرتقال ناوال در سه منطفه آتلانتا ، دالاس و سانفرانسیسکو نمودند. در این تحقیق مهمترین عوامل مؤثر بر حاشیه بازاریابی پرتقال را میانگیت قیمت بازار ، میزان پرتقال حمل شده به بازار ، متوسط نرخ انتقال محصول به بازار ، روند زمانی و متغیر مجازی معرفی کرده اند. نهایتا پس از ارزیابی مدلهای برآورد شده ، الگوی اضافه بها را مدل برتر معرفی نموده اند.
جایاراجا(۱۹۹۲) ادغام ( Integration ) بازار بادام زمینی را با اسفاده از روش ضریب همبستگی مورد ارزیابی قرار داده است. اساس این روش آن است که تغییر در عرضه و تقاضای بازارها با تغییر قیمت همراه است. همچنین تغییر قیمت کالا در بازار به علت تغییر هزینه ها نیز صور می گیرد. از طرفی بازارها می توانند مراکز تولید، مصرف نهایی و یا مراکز واسطه ای و یا مراکزی که هم تولید و هم مصرف دارند تقسیم شوند. چگونگی انتقال قیمت در بازارها بر اساس عللی که گفته شد موضوع این بحث می باشد و میزان درستی انتقال قیمت به بازارها، کارایی انتقال قیمت بین مراکز را نشان می دهد. با وجه به اینکه مدت داشت محصول( بادام زمینی ) کوتاه بوده و فاصله کشت نیز یک یا دو ماه است ( سه فصل کاشت )، مکانیسم تطابق قیمت به زارعین کمک می کند تا در تخصیص بهینه منابع خود کارا عمل کنند. برای رسیدن به اهداف فوق، از اطلاعات ماهانه قیمت عمده فروشی برای ۹ سال (۱۹۷۵ تا ۸۴ ) و برای ۱۰ مرکز استفاده شده است. این اطلاعات از خلاصه آمار سالانه که در تامیلاندو منتشر می شود گرفته شده است. نتیجه مطالعه نشان می دهد که انتقال قیمت به صورت کارا و سریع بین مراکز اصلی صورت می گیرد.
چالز و آندرو(۲۰۰۱) نیز روابط بین قیمت خرده فروشی و سر مزرعه را برای شیر مطالعه نموداند. آنها دریافتند که حاشیه بازاریابی ناخالص برای شیر طی سی سال کذشته مدام افزایش یافته است و چهار دلیل اساسی برای این افزایش ذکر نمودند که عبارتند از :
۱- افزایش هزینه های نیروی کار ، بسته بندی و سوخت برای تبدیل کنندگان و خرده فروشان خوراک.
۲ – هزینه های پیوسته ای که با توسعه محصولات جدید و تعقیرات در بسته بندی به وجود می آیند. ۳– تغییر احساسات خرده فروشان در مورد نقش شیر و قیمت آن در موجودی خرده فروشی. ۴–ترکیب شرکت ها در تبدیل و خرده فروشی شیر.نتایج این بررسی نشان داد که یک رابطه قوی بین قیمت خرده فروشی و سر مزرعه وجود دارد ، هر چند برای دوره کوتاهی از حال ، قیمت های خرده فروشی ممکن است با سرعت بیشتری در مقابل کاهش آنها برای تغییرات قیمت سر مزرعه شیر ، افزایش یابد .
دگپی(۱۹۸۹) در پژوهشی حاشیه بازاریابی گوشت در انگلستان را برای سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۷ مورد بررسی قرار داد . او با استفاده از اطلاعات سری زمانی قیمت تولید کننده و قیمت خرده فروشی ، حاشیه بازاریابی سه نوع گوشت گاو ، گوسفند و خوک را محاسبه کرد . نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در فاصله زمانی مورد مطالعه ، حاشیه بازاریابی گوشت در کشور انگلستان افزایش قابل ملاحضه ای داشته است . مقدار افزایش حاشیه بازاریابی برای سه نوع گوشت گاو ، گوسفند و خوک به ترتیب ۵/۵۳ ، ۴۶ و ۹/۴۳ درصد محاسبه گردید .
دری بورق و دیل (۱۹۹۵)توزیع منافع حاصل از تحقیقات در محدوده صنایع شیر انگلستان را بین بخش های تولید کنند گان، مصرف کنندگان، محققین و تبدیل کنندگان تحت شرایط مختلف بازار را بررسی کرده اند در این بررسی منافع حاصل از تحقیقات در بخش ماشین آلات تحت ۴ نوع ساختار بازار محاسبه شده است که عبارتند از:
۱ – رقابت کامل در کلیه بخشها.
۲ – بخش تبدیل کننده به عنوان انحصارگر در خرید شیر خام.
۳ – کشاورزان شیر را به یک انحصار گر قانونی مانند مؤسسه بازار رسانی شیر می فروشند.
۴ – در تمام بخش ها رقابت کامل برقرار است اما شیر تولیدی به وسیله تعداد سهام محدود می شود. برای رسیدن به اهداف تحقیق توابع مختلفی که عمدتا مربوط به عرضه، تقاضا و میزان تولید است تخمین زده شده است. نتایج این تحقیق که با استفاده از داده های سال های ۱۹۸۸تا۱۹۷۴ به دست آمده نشان می دهد که در هر ۴ ساختار بازار، بخش ماشین آلات که عرضه کننده ماشین به تولید کنندگان شیر می باشد از کاهش هزینه که در اثر بهبود تکنولوژی حاصل می شود زیان می بیند در صورتی که مصرف گنندگان سود برده و کشاورزان تنها در حالت چهارم زیان می بینند. مجموع سود حاصل تقریبا ۹۵/۰ پوند به ازای هر پوند کاهش هزینه می باشد. همچنین زیان های ایجاد شده به خاطر بهبود تکنولوژی به همان صورت که منافع تحقیقات توزیع نشده است. نتایج این تحقیق دارای کاربرد مستقیم برای تحقیقات زیربنایی ( سرمایه گذاری در تحقیقات ) است.
رائی(۱۹۷۸) میزان عرضه و نحوه تخصیص محصول سیب به مصرف تازه خوری و تبدیل در کارخانجات صنایع غذایی یا عرضه به صورت تازه خوری در طی زمان، توسط مؤسسه بازاریابی نیوزلند در طی سال های ۱۹۷۵تا۱۹۶۸ را مورد ارزیابی قرار داده است. برای این منظور ضمن استفاده از آمار مربوط به میزان و قیمت فروش سیب و قیمت گلابی در طی سالهای مورد نظر، تابع تقاضای این محصول را برای هفته های مختلف، در سالهای مورد مطالعه تخمین زده است. با وجه به قدرت انحصاری شرکت در تنظیم عرضه محصول، عرضه مطلوب و تخصیص عرضه جهت مصارف گفته شده،چه در مقطع زمانی و چه در طول زمان می تواند حداکثر درآمد را ایجاد کند. نتیجه مطالعه نشان می دهد که شرک با تنظیم عرضه توانسته است در مقطع زمانی، سود خوبی را نصیب تولید کنندگان کند اما در طول زمان، این تنظیم به نفع مصرف کنندگان بوده است.
راها و سلطانی (۱۹۹۵) در تحقیقی بازاریابی گل را در شهر داکا را مورد بررسی قرار دادند. در این بررسی ۳۰ واحد گل فروشی انتخاب و حاشیه بازار و مسائل و مشکلات آنها مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق نیروی کار، ضایعات گل و هزینه فرصت مغازه به ترتیب ۶۷/۱۸، ۶۸/۱۴ و ۶۲/۱۳ درصد از هزینه بازاریابی را به خود اختصاص داده اند و حاشیه بازاریابی ۵۴ درصد از قسمت مصرف کننده بوده که ۰۴/۲۷ درصد هزینه و ۹۶/۳۹ درصد آن سود بوده است در نهایت با بررسی مشکلات و پیشنهادات ارائه شده توسط واحدهای گل فروشی، لزوم دخالت دولت مطرح گردیده است.
ردی و همکاران(۱۹۹۵)عوامل مؤثر قیمتی و غیر قیمتی بر ورود مازاد ارزن تولیدی به بازار را مورد مطالعه قرار داده اند. این عوامل شامل میزان تولید، قیمت محصول، میزان خود مصرفی، میزان تولید قیمت سایر محصولات و درآمد کل کشاورزی می باشند. تولید تابعی از نهاده ها و قیمت آنها، درآمد تابعی از تولید و قیمت محصول و نهاده های مصرف شده در نظر گرفته شده است. برای محاسبه توابع فوق از اطلاعات خانواده و هزینه کشت محصولات اساسی در کارناتاکا در دوره ۱۹۸۳ – ۱۹۸۲ و ۱۰۸۷ – ۱۹۸۶ استفاده گردیده است. نتیجه مطالعه نشان می دهد که عرضه ازرن نوع جوار ( jawarr ) با قیمت خود، نرخ دستمزد، قیمت کود، هزینه آبیاری و هزینه سرمایه رابطه مستقیم و با هزینه نیروی حیوانی رابطه عکس دارد. برای ازن نوع راجی ( Raji ) رابطه بین عرضه، قیمت محصول، نرخ دستمزد و هزینه نیروی حیوانی یک رابطه منفی و برای سایر عوامل رابطه مثبت دیده شده است. اثر تورم بر عرضه محصول جوار مثب و بر عرضه ارزن راجی منفی بوده است. افرایش بهره وری نیز بر عرضه هر دو محصول در بازار اثر منفی داشته است.
سارتول و همکاران (۲۰۰۰)به بررسی آثار خصوصیات شخصی و زراعی بر روش های بازاریابی حبوبات در سه ایالت کانزاس ، تگزاس و آیوا پرداختند. در این تحقیق برای آنکه عوامل مؤثر بر روشهای بازاریابی شناسایی شود از دو مدل شاخص های فروش و انتخاب کیفی استفاده شد . نتایج نشان داد که عواملی مانند موقعیت جغرافیایی ، اندازه مزرعه ، تخصیص بنگاه ، مخارج زراعی ، استفاده از ذخیره حبوبات و استفاده بیمه محصولات بر انتخاب روشهای بازاریابی حبوبات تاثیر معنی داری دارند.
شرایواستار و رانادیر (۱۹۹۵) در تحقیقی مسیر های بازاررسانی ماهی را در هندوستان بررسی کردند . آنها در این مطالعه نتیجه گرفتند که ۷ درصد محصول در بازار خرده فروشی ، ۸ درصد محصول به طور مستقیم به خرده فروشان و ۸۵ درصد محصول از طریق حق العمل کاران به فروش می رسد.
فریزر(۱۹۹۵) در نگرشی ماهیت گرا مشکلات عدم اطمینان برخواسته از ماهیت کالاهای کشاورزی را در بازاریابی کالا های فاسد شدنی مطالعه کرد. وی عقده دارد که دو بخش عمده عدم اطمینان که عبارت اند از عدم اطمینان برای تقاضای محصولات به دلیل ملاحضات مربوط به کیفیت کالا و عدم اطمینان خدمات مؤسسات حمل و نقل وجود دارد . نتایج این بررسی نشان داد که یک وابستگی منفی میان عدم اطمینان تقاضا و خدمات حمل و نقل وجود دارد و این مسئله سبب معکوس شدن کشش عرضه بازار می شود. همچنین مشخص شد که تولید کنندگان پاسخهای متفاوتی در برابر تغییرات یکسان تقاضا بر اساس حاشیه سوداشان ارائه می دهند. زمانی که حاشیه سود کم باشد ، در مورد انتظار و نامطمئن تقاضا کشش عرضه محصول منفی است .
کاهلون و سینگ (۱۹۶۸) حاشیه خرده فروشی بادام زمینی را در ایالات پنجاب هندوستان در سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۶ به ترتیب ۴۳ و ۵۸ روپیه برای واحد وزن آن گزارش نمودند.
گیلسپی و همکاران(۲۰۰۴)در تحقیقی به بررسی انتخاب تولید کننده گوشت در بازاریابی گله گاو پرداختند. آنها نشان دادند که علاوه بر روش حلاج متعارف بازاریابی گله گاو، روشهای بازاریابی غیر متعارف نظیر فروش بوسیله پیمان غیر رسمی ، حراج تلویزیونی، مالکیت حفظ شده و استفاده از استراتژیک اتحادیه وجود دارد . نتایج مطالعه آنها همچنین نشان داد که در انجام بازاریابی تولیدات دامی ، ۳۹ درصد از روشهای غیر متعارف استفاده کرده اند.
لاس و همکاران(۲۰۰۴) در تحقیقی به بررسی قدرت بازار در بازاریابی بی واسطه محصول تازه انجمن پشتیبانی مزارع کشاورزیپرداختند. بدین منظور از اطلاعات دو سازمان صنعتی تجربی جدید و انجمن پشتیبانی مزارع کشاورزی شمال شرق استفاده شد. نتایج نشان داد که انجمن پشتیبانی مزارع کشاورزی فقط از ۵/۳ درصد انحصاری بالقوه شان استفاده کرده اند.
لیون و تامسون(۱۹۹۳)به بررسی مدلهای مختلف حاشیه بازاریابی محصول شیر ، بر اساس نوع اطلاعات مورد استفاده پرداختند. در مطالعه آنها حاشیه بازاریابی تابعی از قیمت خرده فروشی ، قیمت سر مزرعه و هزینه نهاده های بازاریابی در نظر گرفته شده است. به منظور تخمین تابع حاشیه بازاریابی، چهار مدل افزایش قیمت ، مدل هزینه بازاریابی ، مدل نسبی قیمت و مدل فرضیه انتظارات عقلایی مورد استفاده قرار گرفته است . داده های مورد استفاده در این مطالعه داده های سری زمانی طی دوره های ۱۹۸۸– ۱۹۷۹ بود که به داده های ماهیانه ، فصلی و سالانه تقسیم شده اند. این داده ها قیمت خرده فروشی ، قیمت خرید شیر توسط تبدیل کنندگان ، مقدار کل فروش شیر و دستمزد روزانه تبدیل کنندگان در سه نقطه از ایالات متحده را شامل می شود. نتایج تخمین توابع حاشیه بازاریابی با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی نشان داد که ماهیت ماهانه ، فصلی و یا سالانه بودن داده ها بر نوع مدل انتخابی تاثیر دارد و انتخاب مدل با توجه به نوع داده ها پیچیده تر می گردد .
موندال و پاندی (۱۹۹۳) عوامل مؤثر بر قیمت بافالوی شیری را در بازار هارییانای هند مورد بررسی قرار دادند.آنها از یک مدل درجه دو برای توضیح عوامل کیفی و کمی مؤثر بر قیمت بوفالو استفاده کرده اند. متغیر های این مدل شامل شیر تولیدی، مرحله شیردهی، تعداد زایش، نوع نژاد، طول دم و رنگ آن، نوع شاخ، نوع مزاج، وضعیت نوک پستان، شکل پستان و شکل ظاهری دام بوده است. نتیجه مطالعه نشان می دهد که گاوی با مشخصات زایش اول، نژاد مورا، مرحله دوم شیردهی و با تولید ۱۲ لیتر شیر در روز دارای بالاترین قیمت است. همچنین ویژگی های کیفی بهینه نیز در نتایج تحقیق ذکر شده و درجه اهمیت هر یک از این خصوصیات بدست آمده است.
موندال، کال و تور (۱۹۹۲) در تحقیقی به تحلیل اقتصادی در زمینه تولید و بازاریابی آناناس در ایالت مقالایا در هندوستان پرداختند. آنها با استفاده از اطلاعات ۱۵۰ کشاورز آناناس کار و همچنین داده های ۴ عمده فروش و ۳ خرده فروش که به طور تصادفی انتخاب شده بودند، ابتدا با تخمین تابع تولید اناناس، بازده نسبت به مقیاس عوامل تولید را محاسبه کردند. سپس با بررسی وضعیت فعلی بازاریابی اناناس و تعیین مسیر بازار رسانی آن ، مسائل و مشکلات این محصول را مورد بررسی قرار دادند.
موندال و همکاران (۱۹۹۲)در مطالعه ای با عنوان تحلیلی اقتصادی در زمینه تولید و بازاریابی آناناس (مطالعه موردی، ایالت مقالایا در هندوستان) با استفاده از روش پیمایشی از اطلاعات ۱۵۰ کشاورز و پرسشنامه به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات، ابتدا با تخمین تابع تولید آناناس، بازده نسبت به مقیاس عوامل تولید را محاسبه کردند. سپس با بررسی وضعیت فعلی بازاریابی آناناس و مسیر بازاررسانی آن، مسائل و مشکلات بازاررسانی این محصول را برشمردند.
ولگنت (۱۹۸۵)حاسیه بازاریابی گوشت ( تفاوت بین قیمت های خرده فروشی و عمده فروشی را) را با استفاده از داده های ماهانه طی دوره ۱۹۸۳ – ۱۹۷۶ با تغییر جزئی در الگوی اضافه بها و با توجه به انتظارات قیمتی آینده ( انتظارات عقلایی ) برآورد نمود و دریافت که حاشیه بازاریابی یک دوره قبل و نرخ دستمزد در دوره های گذشته مهمترین عوامل مؤثر بر حاشیه بازاریابی گوشت هستند.
وایشچوفسکپی و همکاران (۲۰۰۰)در تحقیقی به بررسی اثرات ریسک قیمتی و درآمدی بر بازاریابی پنبه پرداختند. آنها در این تحقیق یک مدل مطلوبیت مورد انتظار و یک مدل برنامه ریزی خطی با محدودیت های تصادفی را برای بررسی چهار استراتیژی بازاریابی و هفت نوع بیمه محصول در بازاریابی پنبه گرجستان برآورد کردند . نتایج نشان داد که مسیر های بازاریابی و انواع بیمه ای که فعلا وجود دارد می تواند ریسک درآمدی تولید کنندگان را کاهش دهد . سطح بهینه درآمد و قیمتی که تحت پوشش بیمه قرار دارد نیز بستگی به درجه ریسک گریزی تولید کنندگان دارد .
هالووی(۱۹۹۱) با استفاده از داده های سالانه ۱۹۸۳ تا ۱۹۵۵، در مورد هشت صنعت موتد غذایی از قبیل گوشت خوک ، گوساله ، تخم مرغ ، لبنیات ، میوه ، سبزیجات و غیره اقدام به تخمین تابع حاشیه بازاریابی نمود و مهمترین عوامل مؤثر بر حاشیه بازاریابی را قیمت محصول تقاضا شده بازار ، قیمت محصول در سر مزرعه ، نوسانات یا درصد تعقیرات مقدار کالای عرضه شده سر مزرعه و هزینه بازاریابی معرفی کرد.
هیامی و همکاران (۱۹۹۹)در مطالعه بازاریابی شلتوک در فیلیپین نتیجه گرفتند در صورتی که محصول بلافاصله پس از برداشت وارد بازار نشود و توسط خریداران عمده و تبدیل کنندگان انبار و یا زخیره نگردد ، از ۱۰۰ در صد قیمت پرداختنی مصرف کنند ، ۷۰ درصد نصیب تولید کنندگان می شود و ۳۰ درصد بقیه حاشیه کل بازاریابی خواهد بود که از این میزان سهم خریداران محلی و واسطه ها ۵ درصد ، تبدیل کنندگان ۱۵ درصد و خرده فروشان ۱۰ درصد می باشد. در صورتی که شلتوک تولید شده توسط خریداران عمده و یا تبدیل کنندگان به مدت بیش از ۳ ماه بعد از برداشت زخیره گردد در این صورت حاشیه کل بازاریابی معادل ۵۰ درصد قیمت پرداختنی مصرف کننده خواهد بود . در این حالت سود حاصل از زخیره یا انبار کردن محصوا تقریبا ۵ درصد هر واحد پول مصرف کننده است .
یچاردز و همکاران (۱۹۹۶)براساس اطلاعات ماهانه طی دوره۱۹۸۴ تا ۱۹۸۳ در خصوص فرآورده های لیمو در چهار منطقه شمال، جنوب، شرق و غرب کالیفرنیا اقدام به تخمین تابع حاشیه بازایابی نموده اند. نتایج نشان می دهد نرخ دستمزد و بسته بندی مواد غذایی، هزینه های حمل و نقل محصول به بازار، کشش عرضه و تقاضا مهمترین عوامل مؤثر بر حاشیه بازاریابی هستند.
۲-۲-۱- تحقیقات انجام شده در زمینه بازاریابی در داخل کشور:
اسدی (۱۳۸۴) در مقاله خود با عنوان بازاریابی مرکبات در استان مازندران مطالعه موردی منطقه تنکابن، با استفاده از روش میدانی و پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات به بررسی حاشیه بازاریابی و سهم هر یک از عوامل در این مسیر و عوامل مؤثر بر ضایعات و نحوه فروش محصول پرداخته است. در بین هزینه ها، هزینه انبارداری و ضایعات محصول را بیشتر از دیگر هزینه های بازاررسانی برآورده کرده است. وی در مورد سهم عوامل بازاریابی در منطقه، سهم واسطه ها را در حد بالا، ۳۱ درصد محاسبه کرده و سهم تولید کننده از قیمتی که مصرف کننده می پردازد را در حدود ۴۰ درصد برآورد کرده است. وی پیشنهاد می کند با تغییر نحوه فروش محصول در جهت کوتاه شدن دست واسطه ها اقدام شود و دست اندرکاران با حمایت بیشتر زمینه را برای مطالعه کارایی سیستم بازاریابی و بازاررسانی محصولات مختلف آماده سازند. با توجه به فرآورده های مختلف میوه مرکبات و امکان فروش و نگهداری محصول در مدت زمان طولانی در سال هایی که بارآوری محصول زیاد است، به اعتقاد ایشان برای جلوگیری از هدر رفتن میوه های ریز واحدهای تبدیلی در منطقه باید افزایش یابد، همچنین با آموزش باغداران برای آشنا شدن آنها با مراحل مختلف سیستم بازاررسانی محصول می توان ضایعات محصول را به حداقل رساند. از نکات قابل توجه در این پژوهش، میزان ضایعات در انبار بوده است که بیشترین میزان ضایعات را به خود اختصاص داده است و پیشنهاد شده است بسته به نوع و طبیعت محصول از انبارهای مجهز و مدرن استفاده شود تا ضایعات موجود در این بخش نیز به حداقل ممکن برسند.
اشرفی (۱۳۸۳) در مطالعه ای به بررسی اقتصادی بازاریابی انگور و کشمش در ایران پرداخت. نتایج مطالعه وی نشان داد که طی دوره مورد مطالعه متوسط حاشیه خرده فروشی دو محصول از حاشیه عمده فروشی آنها بیشتر بوده است. همچنین بررسی عوامل مؤثر بر حاشیه بازاریابی حاکی از تاثیر عواملی همچون میزان صادرات، میزان تولید محصول ، قیمت خرده فروشی و قیمت عمده فروشی بوده است .افزون بر این مهمترین عوامل مؤثر بر حاشیه بازاریابی انگور ، شاخص هزینه های حمل و نقل ، میزان تولید انگور ، قیمت خرده فروشی و قیمت عمده فروشی می باشد.
آمی سما (۱۳۸۵) درمطالعه خود نشان داد بیشترین میزان حاشیه بازاریابی درحالت فروش محصول به سلف خر وکمترین مقدار آن زمانی است که محصول مستقیم به خرده فروشی یا مصرف کننده فروخته شود. متوسط حاشیه بازاریابی و سود خالص بازاریابی برای یک کیلوگرم مرکبات به ترتیب ۲۵۶۰ و۲۲۵۷ ریال و برای پرتقال به عنوان مهمترین محصول مرکبات به ترتیب ۲۷۲۴ و ۲۴۸۵ ریال برآورد شده است. میزان ضایعات فرایند بازاریابی مرکبات در این مطالعه ۳۶ % محاسبه شده است که بیشترین ضایعات مربوط به مرحله انبارداری است. ضریب هزینه بازاریابی ۶۲/۵۴ % محاسبه شده که نشان دهنده سهم عوامل بازاریابی در قیمت نهایی مرکبات است. سهم باغدار از قیمت نهایی مرکبات در سال ۱۳۸۴ ، ۲۶/۴۰ % و در شهرستانهای بابل، تنکابن و ساری به ترتیب ۹۴/۴۰، ۱۵/۴۰، ۸۱/۳۹ % بوده است. نتایج نشان داده سهم باغدار از قیمت نهایی که مصرف کننده می پردازد در پرتقال نسبت به نارنگی بیشتر است. در مجموع میانگین مهارتهای بازاریابی برای کل باغداران در این پژوهش ضعیف، و میانگین دانش بازاریابی آنها خوب ارزیابی شده است. مهمترین عوامل مؤثر بر رفتار باغداران در انتخاب مسیر فروش به ترتیب اولویت مساحت باغ، درآمد غیرباغداری، تجربه کاری و تعداد سالهای فعالیت درباغ فعلی بوده است. نتایج تخمین تابع حاشیه بازاریابی بر اساس الگوی مارک-آپ نشان داده که حاشیه بازاریابی با قیمت خردهفروشی رابطه مستقیم و با هزینههای بازاریابی رابطه معکوس دارد. نتایج این تحقیق نشان می دهد رابطه مثبت و معنی داری بین سطوح درآمدی باغداران و مهارتهای بازاریابی آنها وجود دارد. همچنین بین سطوح حاشیه های بازاریابی باغداران و مهارتهای بازاریابی آنها رابطه معکوس و معنیداری وجود دارد، درحالی که رابطه بین درآمد و حاشیه بازاریابی باغداران با دانش بازاریابی آنها در سطح اطمینان ۹۵% معنیدار نبوده است.
بهشتی( ۱۳۷۶) در تحقیقی با عنوان جایگاه حمل و نقل در بازاریابی محصول های کشاورزی ، وجود بازار مشترک را اساس توسعه کشاورزی ذکر کرد . همچنین به علت فاصله زیاد بین مراکز تولید و مصرف ، برای رساندن محصول از مزرعه به دست مشتری با استفاده از سیستم حمل و نقل را امری ضروری می داند و معتقد است که حمل و نقل یکی از پایه های اصلی بازاریابی و از عمده ترین عوامل توسعه کشاورزی است. در این مطالعه ، بازاریابی شامل عملیاتی می باشد که موجب توسعه بازار و افزایش خریداران می شود. بازار نیز به سه دسته محلی ، ملی و بین المللی تقسیم می شود. در این تحقیق مسئله اصلی بازاریابی وجود فاصله بین تولید کننده و مصرف کننده معرفی شده است . در پایان ، عواملی از قبیل فاصله مبدا تا مقصد ، حجم و وزن محصول ، نوع و وسیله حمل و نقل انتخابی و نوع محصول به عنوان عوامل مؤثر بر هزینه حمل و نقل ذکر شده است .
بدخشان(۱۳۶۹) در تحقیقی به بررسی بازاریابی و بازاررسانی سیب زمینی و سیب درختی در منطقه دماوند پرداخت. او به این نتیجه رسید که کمبود ظرفیت سرد خانه ای، واحد فراوری،بسته بندی و درجه بندی، عدم وجود سازمانهای مناسب بازاررسانی و نا مناسب بودن نظام قیمت گزاری محصولات کشاورزی از جمله مشکلات و تنگنا های موجود در سر راه بازاریابی و بازاررسانی سیب زمینی و سیب درختی در منطقه دماوند می باشد.
پور افضل و همکاران(۱۳۶۴)تحقیقی را بر روی مسائل و نارسائی های بازار میوه و تره بار در شیراز انجام دادند. و به این نتیجه رسیدند که شبکه بازاریابی میوه و تره بار در شیراز مشکلات و نارسایی های فراوانی دارد و در این بین بیشترین زیان مربوط به تولید کنندگان بوده است. آنها به منظور بهبود سیستم بازاریابی ، تاسیس شرکت های تعاونی میوه و تره بار را پیشنهاد کردند. همچنین ایجاد شرکت تعاونی توزیع مرکبات را به عنوان الگو پیشنهاد کردند و عنوان کردند که این الگو می تواند در مورد محصولات دیگر نیز مؤثر باشد.
ترکمانی (۱۳۷۹)تحفیفی بر روی بازاریابی زعفران در ایران انجام داد و به این نتیجه رسید که حاشیه های عمده فروشی ، خرده فروشی و کل بازار به ترتیب ۴۸۳ ، ۴۱۰ و ۸۹۳ هزار ریال و کارایی بازاریابی ۱۵۵ درصد می باشد..
ترکمانی (۱۳۷۸)در تحقیقی به بررسی بازاریابی انجیر در استان فارس و سمنان پرداخت. و به این نتیجه رسید که حاشیه خرده فروشی ، عمده فروشی و حاشیه کل بازاریابی یک کیلو گرم انجیر خشک ، به ترتیب در استان فارس ۷۵۰ ، ۱۶۷۵ و ۲۴۲۵ ریال و در استان سمنان ۹۰۰ ، ۵۵۰ و ۱۴۵۰ ریال می باشد. کارایی نظام بازاریابی در دو استان مذکور به ترتیب ۱۸۳ و ۱۰۸ محاسبه گردید که نشان می دهد نظام بازاریابی قادر است به ازای ۱۰۰ ریال هزینه خدمت بازاریابی به ترتیب ۱۸۳ و ۱۰۸ ریال ارزش افزوده ایجاد کند .
توسلی، سلطانیان، چیذزی و پزشکی راد (۱۳۸۹) در تحقیقی به بررسی وضعیت و تنگناهای بازاریابی محصوات کشاورزی ایران پرداختند. آنها به این تیجه رسیدند که در کشور ایران روشهای متعارف بازاریابی تولیدات کشاورزی با هزینه های بالا همراه است و با اهداف توسعه پایدار اقتصاد روستایی ناسازگار می باشد . مسائل و مشکلات زیادی در زمینه بازاریابی محصولات کشاورزی وجود دارد که از آن جمله می توان به نامناسب بودن زیر ساختار تسهیلات بازاریابی، ناپایداری قیمت، فصلی بودن تولیدات کشاورزی، نامناسب بودن سیستم اطلاع رسانی بازار، هزینه بالای تولید و ضایعات فراوان در طول مراحل مختلف تولید، حضور دلالان و واسطه های فراوان و همچنین نامناسب بودن حمایت های دولت در زمینه توسعه بازار و سیاست های بازاریابی تولیدات روستایی اشاره نمود که همه این عوامل دست به دست هم داده و مانع دستیابی کشاورزان به درآمدهای بالا و افزایش ارزش افزوده محصولات تولیدی و همچنین مبارزه با فقر و محرومیت روستائیان می شود. در این راستا، شرکت های تعاونی کشاورزی با هدف اصلاح و بهبود نظام خدمات رسانی و بازار یابی محصولات کشاورزی ، محو واسطه ها و نهایتاً بهبود تولید و درآمد کشاورزی نقش مهمی ایفا می کنند.
حیرانی (۱۳۷۶)در برسی خود پیرامون مسایل و مشکلات عوامل بازاریابی تن ماهی ایران عنوان کرد ، که اتخاذ روش نگهداری و جابجایی ماهیان صید شده امری ضروری است. همچنین عدم نگهداری مناسب ماهی پس از صید، عدم وجود روش مناسب حمل و نقل از اسکله تا محل مصرف ، کمبود وسایل حمل و نقل یخچال دار، فقدان استاندارد برای محصولات جدید و تشریفات اداری بیش از حد، پاره ای از مسائل و مشکلات موجود در بازاریابی ماهی می باشد که از کارایی آن می کاهد.
حسن پور و صدرالاشرافی(۱۳۷۵)در مطالعه ای که بر روی بازاریابی و بازاررسانی برنج در استان گیلان انجام دادند مشخص کردند که ۳۸ درصد محصول در میدان علافان (حق العمل کاران )، ۲۰ درصد در کارخانه تبدیل،۲۲ درصد در محل تولید و ۸ درصد هم در میدان علافان و هم در میدان تولید به فروش می رسد. و ۱۲ درصد از کشاورزان برنج خود را به فروش نرسانده اند و مصرف سالانه خودشان بوده است. عوامل مؤثر در مدار بازاررسانی این محصول تجار برنج، علافان محلی، کارخانه داران، خرده سرمایه داران، دلالان و علافان هستند که در این بین ،علافان محلی و کارخانه داران در بازاررسانی این محصول نقش عمده ای دارند. به طور کلی بررسی این مطالعه نشان داد که دو مسئله عمده در مناطق تولید وجود دارد : نخست مسائل و مشکلات موجود در نظام تولید از قبیل بالا بودن هزینه عوامل و عدم دسترسی به اعتبارات و منبع اعتباری و دوم مسائل مربوط به بازاررسانی می باشد به طوری که عوامل بازاررسانی به صورت کارا عمل نمی کنند و سبب اختلال در سیستم بازاررسانی برنج می شود.
رشیدی (۱۳۸۴)در مطالعه خود با عنوان بررسی اقتصادی بازاریابی و صادرات محصولات صنایع غذایی (مطالعه موردی، آب میوه و رب گوجه فرنگی) با استفاده از روش میدانی و اطلاعات دوره زمانی (۱۳۸۲-۱۳۶۸) و پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات، به بررسی حاشیه بازاریابی سه محصول گوجه فرنگی، سیب و انگور در دو مسیر مصرف تازه خوری و فرآورده تبدیلی در استان خراسان پرداخت. نتایج نشان داد حاشیه بازاریابی ایجاد شده برای سیب و گوجه فرنگی در مسیر مصرف تازه خوری بیشتر از مسیر مصرف فرآورده تبدیلی است در حالی که در مورد انگور عکس این حالت می باشد، همچنین مشخص گردید در مسیر مصرف فرآورده های تبدیلی برای هر سه محصول فوق الذکر، حاشیه بازاریابی صنایع تبدیلی از سایر عوامل بازاریابی بیشتر است. نتایج حاصل از برآورد تابع صادرات کشور برای دو محصول آب میوه و رب گوجه فرنگی نشان می دهد که عوامل نرخ ارز و نسبت قیمت خارجی به داخلی با میزان صادرات رابطۀ مستقیم داشته در حالی که درآمدهای نفتی دارای رابطه معکوس می باشد. همچنین در مورد صادرات رب گوجه فرنگی، نرخ ارز و نسبت قیمت خارجی به داخلی دارای تأثیر مثبت معنی دار بر روی میزان صادرات بوده است. وی تشکیل اتحادیه های بازاریابی متشکل از عوامل بازاریابی و همچنین برنامه ریزی جهت کاهش قیمت محصول خام، مواد بسته بندی و صادرات منظم و استفاده از استراتژی های مناسب بازاریابی را پیشنهاد می کند .
رییسی (۱۳۷۷)تحقیقی را بر روی بازاریابی برنج در شهرستان بابل انجام داد و به این نتیجه رسید که مقدار حاشیه با قیمت خرده فروشی رابطه مستقیم و با هزینه های بازاریابی رابطه معکوس دارد .
زارع(۱۳۷۵)تحقیقی را در رابطه به بازاریابی و بازاررسانی محصول انگور در شیراز و کازرون انجام داد .او به این نتیجه رسید که به علت وجود تاسیسات زیربنایی مخصوص، سرد خانه و یا انبار مناسب باعث می گردد حدود ۲۰% از محصول طی مراحل بازاررسانی ضایع گردد. همچنین به دلیل نبود امکانات نگهداری این محصول، قیمت عمده فروشی و خرده فروشی آن در خارج از فصل برداشت به شدت افزایش می یابد.
ساعی(۱۳۸۲)در تحقیقی به بررسی بازاریابی خرمای مضافتی و تعیین مناسب ترین روش عرضه آن در منطقه جیرفت و کهنوج پرداخت. نتایج نشان داد که هزینه خدمات بازاررسانی این محصول ۸۴۱ ریال تا ۱۸۹۸ ریال، ضریب هزینه بازاریابی ۸۸ درصد و سهم تولید کننده از قیمت خرده فروشی ۳۷ درصد می باشد.
سکوتی فر (۱۳۷۶)به اهمیت نقش بسته بندی در بازاریابی آبزیان و اهمیت بسته بندی در جلوگیری از فساد آن توجه نمود و تاکید نمود که این نوع گوشت در صورت نگهداری در شرایط نا مناسب ، به سرعت تحت تاثیر عوامل فساد زا قرار گرفته و به تدریج از کیفیت آن کاسته خواهد شد . در این مطالعه ، بسته بندی به عنوان یکی از روشهای مؤثر در نگهداری آبزیان معرفی شد. از طرفدیگر ، بسته بندی می تواند در مقدار و چگونگی فروش آبزیان مؤثر باشد زیرا فروش فرآورده های غذایی عمدتا بر اساس مشاهده ظاهر آنی صورت می گیرد و بسته بندی غالبا همه آن چیزی است که قابل رؤیت است. در پایان ضمن بیان روشهای مختلف بسته بندی آبزیان، مشکل عمده بسته بندی نبودن ارز کافی ، خرید مواد اولیه نا مناسب از قبیل قوطی و لاک نا مناسب عنوان شد.
سعادت اختر(۱۳۷۲) در تحقیقی بازاریابی محصولات دریایی جنوب ایران را مورد بررسی قرار داده است. به عقده وی، به دلیل وجود یک سیستم بازاریابی کارآمد و همچنین فسادپزیری سریع محصولات دریایی،حجم قابل ملاحضه ای از ماهیان صید شده یا به عنوان ضایعات به دریا باز گردانده می شود و یا اینکه در اثر فساد در سواحل دفن می گردند به علاده قسمت عمده محصولات توزیع شده به مناطق شهری نیز به عقیده کارشناسان بیمه نیز فاسد است. از این رو بایستی تدابیری اتخاذ گردد تا محصولات دریایی در مراکز صید از گزند فساد مصون بمانند. وی با توجه به پراکندگی مراکز صید و مصرف ماهی، بهبود سیستم حمل و نقل را به عنوان راه حل اساسی ذکر کرد. نتایج هم نشان داد که با اسفاده از الگوی حمل و نقل مناسب نه تنها به میزان ۳۷ درصد کاهش در زمینه حمل و نقل ایجاد می شود،بلکه حاشیه بازاریابی و ضایعات نیز کاهش می یابد.
سیدان(۱۳۷۹)به بررسی بازاریابی سیر در استان همدان پرداخت و برای انجام این تحقیق شهرستان های همدان ، بها و تویسرکان را انتخاب کرد. در این مطالعه حاشیه خرده فروشی ، عمده فروشی و کل بازار به ترتیب ۸۰۰ ، ۳۰۰ و ۱۱۰۰ ریال ، ضریب هزینه بازار یابی ۴۸ درصد و سهم تولید کنندگان ، عمده فروشان و خرده فروشان به ترتیب ۵۲ ، ۳۵ و ۱۳ درصد محاسبه گردید.
سلطانی، ترکمانی و زرنگار(۱۳۶۵)در تحقیقی به منظور تعیین سود خرده فروسی میوه، تره بار و برخی از محصولات اساسی در شیراز، رابطه میان قیمت عمده فروشی و خرده فروشی را برای ۳۳ محصول تخمین زدند. نتایج به دست آمده نشان داد که قسمت زیادی از تغیرات قیمت خرده فروشی میوه و تره بار (۹۰ تا ۹۶ درصد تغییرات ) معلول تغییرات قیمت عمده فروشی است و هر درصد تغییر در قیمت عمده فروشی، قیمت خرده فروشی را ۰۵/۱ تا ۶۵/۱ درصد تغییر می دهد.
سازمان برنامه و بودجه کرمان (۱۳۵۳)در تحقیقی به بررسی بازاریابی پسته در رفسنجان پرداخت. در این مطالعه بیشتر به جنبه توصیفی پرداخته شده است و بیشتر تاکیداش بر شناسایی مسیر بازاریابی و مشکلات آن بوده و تنها بخش کوچکی از مطالعه جنبه کمی داشته است. آنها به این نتیجه رسیدند که سهم هزینه استاندارد کردن محصول ، کمترین هزینه و سهم هزینه حمل و نقل ، بیشترین بخش از هزینه بازاریابی را به خود اختصاص داده است.
شیروانیان(۱۳۷۸)در تحقیقی به بررسی مسایل بازاریابی پنبه در مناطق گنبد، گرگان و داراب پرداخت و به این نتیجه رسید که مسیری که در آن پنبه کاران تمام فرایند بازاریابی را خود انجام می دهند و نیز مسیری که شرکت تعاونی پنبه کاران در آن ایفای نقش می کند دارای بالاترین کارایی بازاریابی در بین مسیرهای موجود می باشد.
شجری(۱۳۸۱)تحقیقی بر روی مسائل بازاریابی خرمای شاهی در شهرسان جهرم ، استان فارس انجام داد، نشان داد که به ازای هر کیلو گرم خرمای شاهی ۵۷۰ ریال سم هزینه های بازاریابی و سود عوامل بازاریابی می گردد که از این مقدار ۲۷۰ ریال مربوط به حاشیه عمده فروشی و ۳۰۰ ریال مربوط به حاشیه خرده فروشی می شود. حداکثر نا کارایی قیمتی برابر با یک ( مربوط به مسیر تولید کننده – مصرف کننده ) و حداقل آن برابر با ۲۷/۰ ( مربوط به مسیر تولید کننده مصرف کننده ) به دست آمده است . همچنین حد اکثر نا کارایی فنی برابر با ۳۷/۰ ( مربوط به مسیر تولید کننده – عمده فروشی – خرده فروشی – مصرف کننده ) و حد اقل آنم برابر با صفر ( مربوط به مسیر تولید کننده – مصرف کننده ) محاسبه گردیده است . نتایج تخمین تابع حاشیه بازاریابی نشات داد که حاشیه بازاریابی با قیمت خرده فروشی رابطه مستقیم و با هزینه های بازاریابی رابطه معکوس دارد .
صلواتی (۱۳۴۵)با بازاریابی میوه در استان خراسان به تشریح میزان سطح زیر کشت، عملکرد و بعضی مسائل بازاریابی پرداخته و وضعیت عمده فروشی و قیمت انواع میوه در سطح خرده فروشی و سر باغ را بررسی کرده است.
طاهری (۱۳۸۳)در مطالعهای به بررسی بازاریابی گردو در ایران پرداخت. نتایج حاصل از تخمین حاشیه بازاریابی با استفاده از مدلهای اضافه بهاء حاشیه نسبی، هزینه بازاریابی و انتظارات منطقی بیانگر آن بود که متغیر هزینه بازاریابی در دو مدل انتظارات منطقی و هزینه بازاریابی معنی دار شده است و دارای رابطه مثبتی با حاشیه بازاریابی می باشد . قیمت خرده فروشی و مصرف کننده در مدل حاشیه نسبی معنی دار شده و در مدل اضافه بهاء معنی دار نشده است. در مدل حاشیه نسبی این قیمت دارای رابطه مثبتی با حاشیه بازاریابی است و یک واحد تغییر در قیمت خرده فروشی باعث افزایش ۱۱/۰ واحد در حاشیه بازاریابی می شود.
عزلتی(۱۹۷۹)بر اساس مطالعه ای در استان های آذربایجان ، کرمان و مازندران ، جهت بهبود سیستم بازاریابی محصولات کشاورزی توصیه های زیر را ارائه کرده است:
۱ – حذف واسطه ها و ایجاد ارتباط نزدیک تر بین تولید کنندگان و مصرف کنندگان که این امر به افزایش درآمد تولید کنندگان کشاورزی کمک می کند.
۲ – ایجاد سستم بازاریابی که بیشترین اثر را بر زخیره سازی و کنترل مواد غذایی داشته باشد و به جلوگیری از تورم های قیمتی کمک کند. این موضوع می تواند از طریق تشکیل تعاونی های روستایی تحقق یابد.
۳ – انبار های مناسبی جهت بسته بندی ، درجه بندی و تبدیل مواد خام به تولیدات نیمه صنعتی ایجاد شود. ۴- تاسیس مرکز آموزشی برای آموزش افرادی که درگیر مسائل بازاریابی هستند.
۵- تشویق تولید کنندگان برای به کارگیری استانداردهای صحیح در بهبود کیفیت تولید.
۶ – ایجاد محدودیت های وارداتی برای برخی کالاها به منظور حمایت از تولیدات داخلی.
۷- سیستم حمل و نقل مناسب برای توزیع تولیدات کشاورزی فراهم گردد. . ۸ – ارسال کلیه تولیدات کشاورزی به بازار از طریق تعاونی ها تا به این وسیله ، نه تنها قدرت چانه زنی آنها در برابر خریداران تقویت شود بلکه سود آنها نیز افزایش یابد .
عبدلی(۱۳۷۶)در تحقیقی به ارزیابی ساختار بازار جهانی ماهیان و آبزیلا پرداخت و به تعیین قدرت انحصاری بازار مبادرت نمود. بدین منظور پنج روش اندازه گیری قدرت انحصاری شامل روش شاخص لرنر، روش تبعیض قیمت، روش نرخ های سود، روش نسبت های تمرکز و روش شاخص هرفیندال را مورد استفاده قرار داده است. با توجه به اینکه شاخص هرفیندال بهترین شاخص برای تعیین انحصار بازار بوده، در این مطالعه مورد استفاده قرار داده است. داده های مطالعه مربوط به سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۲ بود که ۱۶ کشور را تحت پوشش قرار می داد. نتایج بیانگر آن بود که تغییرات شاخص نشان دهنده حرکت بازار جهانی آبزیان به سمت انحصار است و از آنجا که سهم ایران در تولید بازار جهانی ناچیز است لذا، کشور ما از جمله کشور هایی است که در این بین متضرر خواهد شد.
فلاحی (۱۳۸۳)در مقاله ای با عنوان «مسائل بازاریابی خرمای ایران» با استفاده از روش میدانی و پرسشنامه و مصاحبه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات با این فرضیه که بین کارایی نظام بازاریابی و سطح درآمد باغداران رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد، به این نتیجه رسید که به دلیل نارسایی ابزار توزیع و کاستی هایی که در امر نحوه ارائه، بسته بندی و تبلیغات صورت می گیرد کارایی بازاریابی پایین است. در مورد ایران متأسفانه کارایی پایین بازاریابی در صحنه بین المللی برای محصولاتی چون خرما مزیت های نسبی بالای تولید را خنثی می کنند. وی نتیجه گرفت ناکارایی نظام بازاریابی در مسیرهایی که حداقل عوامل بازاریابی (تولید کننده- مصرف کننده) در آن قرار دارد کمترین مقدار است و چنانچه اقداماتی به عمل آید که کلیه خدمات بازاریابی توسط تولید کنندگان صورت گیرد کارآیی بازاریابی افزایش و هزینه های آن کاهش می یابد. وی تشکیل تعاونی های توزیع و بازاررسانی توسط تولید کنندگان، فراهم آوردن تسهیلات اعتباری برای باغداران، آموزش باغداران در مورد اهمیت و زمان مناسب برای برداشت محصول، نظارت کمیته های نرخ گذاری و حمایت از باغداران در افزایش قدرت چانه زنی در مقابل خریداران، مطالعه و تحقیق در مورد بازارهای بزرگ مصرف، شناخت سلیقه مصرف کنندگان نهایی از یک سوء و همچنین شناخت رقبا در بازار جهانی، فعال شدن مؤسسه استاندارد در کشور، کنترل کیفیت و نظارت بر عملیات درجه بندی، حمل، فرآوری و بسته بندی، اعطای تسهیلات برای صادرات از سوی دولت، کاهش تشریفات گمرکی دست و پا گیر، حذف کاغذبازی های زائد اداری و به طور کلی اصلاح قوانین صادرات را پیشنهاد می کند.
فیروزآبادی و حسینی((۱۳۸۶در تحقیقی به بررسی موانع و مشکلات تعاونیهای روستایی در بازاریابی محصولات کشاورزی در روستای کوشک هزار بیضا پرداختند. این پژوهش با روش تحقیق کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق با کارمندان و اعضایی تعاونی روستایی دهستان کوشک هزار بیضا و بررسی اسناد و مدارک موجود انجام شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهند که تعاونی مورد نظر فقط در زمینه خرید محصولات کشاورزی تضمینی، فعال هستند. طبق نتایج پژوهش، کمبود امکانات زیرساختی (سردخانه، کارخانه فرآوری و بستهبندی و…)، کمبود اعتبار و سرمایه مالی تعاونیها، ضعف در منابع انسانی (دانش، آگاهی، مهارتها و…)، شفاف نبودن ارتباط بین سرپرستها و کارمندان تعاونی روستایی با اعضا و ضعف در ساختار بوروکراسی اداری تعاونیها، از عوامل مؤثر بر ناتوانی تعاونیهای روستایی در بازاریابی محصولات کشاورزی هستند. در نهایت، عوامل اجتماعی و فرهنگی بهویژه اعتماد متقابل و مشارکت فعال روستاییان در شرکتهای تعاونی روستایی، نسبت به سایر عوامل مؤثر در عدم موفقیت تعاونیهای مذکور در بازاریابی محصولات کشاورزی هستند.
کاظم نژاد (۱۳۷۸)تحقیقی را در خصوص بازاریابی برنج با استفاده از چهار مدل حاشیه بازاریابی ( مدل اضافه بها ، حاشیه نسبی ، هزینه بازاریابی و انتظارات منطقی ) اقدام به ارزیابی حاشیه بازار رقابتی نمود . نتایج به دست آمده نشان داد که عدم اطمینان در قیمت با حاشیه بازاریابی رابطه مستقیم دارد و مهمترین عوامل مؤثر بر حاشیه بازاریابی برنج ، هزینه های حمل و نقل و قیمت ها و برخی سیاست های دولت ( مانند سیاست واردات برنج ) بوده است .
میرزایی(۱۳۷۱)به بررسی مسائل بازاریابی و بازاررسانی خرمای خشک رقم پیارم و تعیین مناسب ترین روش عرضه آن پرداخته است. اطلاعات لازم از دو روش پیمایشی و اسنادی جمع آوری شده است. برای تحلیل نتایج با استفاده از یکسری روابط ریاضی، حاشیه خرده فروشی، عمده فروشی، کل کارایی نظام بازاررسانی، کارایی فنی و قیمتی محاسبه گردیده است. همچنین سهم عواملی مانند سن، سواد، اصلی بودن درآمد باغ، انجام بسته بندی، امکان انبارداری و… بر روی قیمت نهایی تولید کننده با استفاده از تابع تولید کاب – داگلاس برآورد گردیده است. سود خالص عملیات بازاریابی یک کیلو گرم خرمای پیارم برای تولید کننده، عمده فروشی و خرده فروشی به ترتیب ۸۷۵، ۵۴۵ و ۱۴۲۵ ریال است همچنین حاشیه خرده فروشی، عمده فروشی و کل به ترتیب ۲۵۰۰، ۱۵۰۰ و ۴۰۰۰ ریال می باشد. کارایی نظام بازار رسانی ۲۶/۰ و کارایی فنی قیمت به ترتیب ۷۸/۰ و ۲۰/۰ می باشد. عواملی مانند سواد و سن هیچ اثری بر روی قیمت دریافتی تولید کننده ندارند. اصلی بودن درآمد باغ ، امکان انبار داری، انجام بسته بندی و میزان عملکرد در واحد سطح دارای اثر مثبت و فاصله تا نزدیکترین مرکز فروش اثری منفی بر روی قیمت دریافتنی دارند.
میرزایی و نجفی (۱۳۷۸)در تحقیقی به بررسی بازاریابی خرمای مضافتی بم پرداختند و به این نتیجه رسیدند که حاشیه خرده فروشی ، عمده فروشی و کل بازاربه ترتیب ۱۰۰۰ ، ۲۰۰۰ و ۳۰۰۰ ریال می باشد. همچنین سهم تولید کنندگان ، عمده فروشان و خرده فروشان از قیمت خرده فروشی به ترتیب ۵/۴۵ ، ۴/۳۴ و ۱/۱۸ درصد و ضریب هزینه بازاریابی نیز برابر ۵/۵۴ به دست می باشد .
موسی نژاد و مجاوریان (۱۳۷۵) با بررسی بازاریابی مرکبات شهرستان بابل نشان دادند که کیفیت خدمات بازاریابی مرکبات در حد اقل ممکن و خارج از حدود استاندارد قرار دارد. رعایت نکردن موازین استاندارد ملی و حداقل معیارهای کیفی محصولات سبب می شود که ضایعات افزایش یابد که این امر در مرحله انبارداری چشم گیرتر می باشد.نتایج تحقیقات نشان داد که اغلب باغداران از تحصیلات رسمی محرومند و ۲۰% تولید کنندگان محصولات خود را به صورت سلف می فروشند. مقصد اصلی تولید کنندگان مرکبات بابل ، شهر قائم شهر است در حالی که بزرگترین بازار مصرف در تهران قرار دارد. ضایعات محصول در مرحله برداشت، حین حمل و انبار عمده فروشان به ترتیب ۱۰% ، ۲۰% و ۲۰% محاسبه شده است. از جمله مقاصد فروش، ۴/۶۱% محصولات به وسیله باغداران به قائم شهر و تنها ۱۰% مرکبات از باغ به بابل ارسال می شود. علیرغم اینکه باغداران فقط۵/۲۸% از تولیداتشان را به تهران می فرستند اما نتایج مصابحه با عمده فروشان نشان داد که ۵/۷۲% مرکبات بابل سرانجام برای مصرف به تهران فرستاده می شود. آنها در پایان پیشنهاد توسعه صنایع تبدیلی، تاسیس مراکز خدمات بازاریابی و اجباری کردن استانداردها را ارائه کردند.
مصطفی پور و ترکمانی (۱۳۹۰ )در تحقیقی به بررسی تابع تولید، کارایی فنی و بازاریابی گردو در شهرستان دنا پرداختند. آنها داده های مورد نیاز را از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه حضوری با تولید کنندگان گردو در سال ۸۹ به دست آوردند و تخمین کارایی فنی تولید کنندگان را با استفاده از براورد تابع تولید مرزی تصادفی به دست آوردند. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که نهاده زمین در ناحیه سوم تولید و نهاده گوگرد و نیروی انسانی در ناحیه دوم تولید قرار دارد . از سوی دیگر کارایی گردو کاران غیر قابل محاسبه بوده و نشان دهنده این است که تغیرات تولید در گردو کاران منطقه مورد مطالعه ناشی از عوامل خارج از کنترل باغدار بوده است.
مهدوی و زنجیریان (۱۳۸۵)در تحقیقی به بررسی وضعیت و امکان سنجی بازاریابی و تولید مواد با ارزش از ضایعات کشاورزی و صنایع تبدیلی وابسته پرداختند . آنها با توجه به آمار و اطلاعات ارائه داده به این نتیجه رسیدند که ضرورت انجام کارهای تحقیقاتی و عملیاتی بر روی تبدیل ضایعات کشاورزی به محصولات با ارزش و در بسیاری موارد پر ارزش کاملآ محسوس است . نتایج این بررسی نشان می دهد که از میان اقلام مختلف کشاورزی که در داخل کشور تولید می گردد ، موارد زیر با توجه به میزان کلی تولید آنها و همچنین میزان ضایعات به دست آمده از آنها در اولویت بیشتری قرار دارند. این مواد شامل ضایعات کشاورزی و صنعتی گندم، جو، شلتوک، دانه های روغنی، گوجه فرنگی، سیب زمینی، چغندر قند، پنبه، نیشکر، مرکبات، سیب، انگور، خرما، پسته، بادام، گردو، چای و زیتون می گردد .
محمد زاد، رفیعی، بیات و شفیعی ( ۱۳۸۶)در تحقیقی به بررسی تولید و بازاریابی خرما در ایران پرداختند. در این تحقیق به منظور بررسی جامع خرما از تولید تا صادرات ، مزیت نسبی تولید و صادرات ، رشد تولید و صادرات و همچنین کارائی و حاشیه بازاریابی را محاسبه کردند. استانهای بوشهر و کرمان را به عنوان شاخص در تولید خرما انتخاب کردند و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی شده از مرحله تولید تا صادرات اقدام به مصاحبه و تکمیل پرسشنامه کردند . نتایج حاصل از ماتریس تحلیل سیاستی بیانگر مزیت نسبی در تولید محصول و پتانسیل کسب درآمد قابل توجه از طریق اصلاح نژاد و پایه های محصول می باشد. بهره گیری از فنون بازاریابی و رعایت معیارهای استاندار محصول کسب در آمد مذکور را تشدیر می نماید. همچنین نتایج موید وجود مزیت نسبی ایران در صادرات خرما است. در کل حاشیه بازاریابی خرما استان کرمان بیشتر از استان بوشهر بوده ودر هر یک از این استانها حاشیه عمده فروشی بیشتر از حاشیه خرده فروشی می باشد. در استان کرمان عمده فروشان سهم بیشتری از حاشیه کل را به خود اختصاص داده اند . در استانهای کرمان و بوشهر کارایی نظام بازاریابی خرما به ترتیب ۹/۳۲ و ۱۷ درصد و ضریب هزینه بازاریابی ۹/۱۵ و ۸/۱۶ درصد می باشد .
نوری توپکانلو(۱۳۸۱)با تخمین مدل های افزایش قیمت ، قیمت نسبی ، هزینه بازاریابی و مدل فرضیه انتظارات عقلایی برای تابع حاشیه زیره و زرشک نشان داد که قیمت مصرف کننده و هزینه بازاریابی دارای تاثیر معنی داری بر حاشیه بازاریابی می باشد.
هاشمی ساداتی (۱۳۸۴)در مقاله خود با عنوان بررسی مسائل بازاریابی مرکبات در استان مازندران (مطالعه موردی شهرستان های قائم شهر و جویبار) با استفاده از روش تحقیق پیمایشی و پرسشنامه و مصاحبه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات، به تعیین حاشیه بازاریابی مرکبات و عوامل مؤثر بر آن پرداخت. نتایج نشان داد به ازای هر کیلوگرم پرتقال تامسون و نارنگی به ترتیب ۱۳۰۰ و ۱۴۰۰ ریال صرف هزینه های بازاریابی و سود عوامل بازاریابی می گردد که از این مقادیر ۴۰۰ و ۵۰۰ ریال به ترتیب مربوط به حاشیه خرده فروشی پرتقال و نارنگی بوده و حاشیه عمده فروشی مربوط به هر کدام نیز ۹۰۰ ریال می باشد. ضریب هزینه بازاریابی نیز بیانگر آن است که سهم تولید کننده از قیمت نهایی که مصرف کننده پرداخت می کند در پرتقال نسبت به نارنگی بیشترمی باشد. نتایج همچنین نشان می دهد که نزدیک به ۵۰ درصد از قیمتی که مصرف کننده برای هر کیلو نارنگی پرداخت می کند عاید عمده فروش می گردد، نتایج تخمین تابع حاشیه بازاریابی نشان می دهد که حاشیه بازاریابی با قیمت¬خرده فروشی رابطه مستقیم و با هزینه های بازاریابی رابطه عکس دارد.
بررسی مطالعات انجام شده نشان می دهد که جهت بررسی اقتصادی یک محصول لازم است که کلیه ویژگی های تولید و بازاررسانی آن بررسی شود. در این رابطه استفاده از مدل های مناسبی که بتواند اهداف تحقیق را تامین کند، حائز اهمیت بوده و بایستی انطباقات لازم صورت گیرد. در این مطالعه انواع مدل هایی که در زمینه تولید و کارایی مورد استفاده قرار گرفته است بررسی، معایب و محاسن آنها مشخص و بهترین مدل با توجه به نیاز ها و محدودیت های تحقیق انتخاب و تغییرات لازم بر روی آنها انجام شد. در این بررسی ها در مورد کارایی روش مرزی تصادفی مناسب ترین روش برای تخمین کارایی مورد استفاده قرار گرفته است. در بررسی بازاریابی محصولات به علت نبودن اطلاعات سری زمانی که بتواند ویژگی های عرضه و تقاضای عوامل مؤثر آن را بررسی نماید، تنها مسیر بازاریابی مورد بررسی قرار گرفته، ضمن اینکه در بحث تئوریک (فصل سوم)، برخی از جنبه هایی که در تحقیقات قبلی مورد توجه قرار نگرفته و یا اینکه وجود نداشته و یا دارای اشکال بوده، مورد بررسی قرار گرفته است. در این رابطه مدل های مناسب جهت تخمین تابع تولید به کار گرفته شده است. و آزمونهای لازم، نحوه محاسبه قیمت سر مزرعه زمانی که بازار سر مزرعه تشکیل نمی گردد، محاسبه قیمت خرده فروشی زمانی که قیمت ها در طول زمان منغیر است و یا با تغییر کیفیت محصول تغییر می کند، از مهمترین مباحث تئوریک و کاربردی تحقیق مورد نظر است.
فصل سوم: تئوری و روش تحقیق:
در این مطالعه به منظور بررسی تولید به از تابع تولید لگوریتمی ( کاب – داگلاس ) و تابع تولید متعالی ( ترانسند نتال) استفاده گردیده است . برای بررسی کارایی فنی از تابع تولید مرزی تصادفی استفاده گردیده است . به منظور بررسی بازاریابی محصول، قیمت تولید کننده، خرده فروشی وعمده فروشی و حاشیه های خرده فروشی و عمده فروشی و همچنین ضریب هزینه بازاریابی و کارایی بازاریابی مورد بررسی قرار گرفته است.
۳-۱- تابع تولید:
تخمین تابع تولید به عنوان یکی از مباحث مهم در متون اقتصادی همواره مورد توجه بوده است . برای بررسی تولید و نحوه مصرف نهاده ها از تخمین تابع تولید استفاده می شود . تابع تولید، نشان دهنده شکل ریاضی رابطه موجود بین مقدار عوامل تولید که مورد استفاده قرار می گیرد با مقدار کالایی است که تولید می شود . یک تابع تولید می تواند اشکال مختلفی داشته باشد . تابع تولید می تواند معادل یک نقطه، یک تابع پیوسته یا غیر پیوسته تک مقداری و یا دسته از معادلات باشد. اما بهترین راه تجزیه و تحلیل روابط بین میزان ستاده ها و نهاده ها استفاده از تابع تولید به فرم منحنی یا ریاضی می باشد. استفاده از تابع تولید به صورت منحنی هنگامی که تعداد نهاده های تولید زیاد شود مشکل و یا غیر ممکن است بنابراین از تابع تولید به شکل ریاضی استفاده فراوان می شود . در تخمین تابع تولید باید مدلی را انتخاب نمود که علاوه بر اینکه بتواند متغیرهارا در خود جای دهد اهداف تحقیق را نیز برآورد سازد. در این رابطه می توان از تابع از تابع لگوریتمی – خطی و ترانسند نتال و ترانسلوگ نام برد.انتخاب تابع ترانسلوگ ( لگوریتمی متعالی) با وجود مزایای زیاد به دلیل آنکه متغیرهای مستقل نسبتا زیاد هستند در مقاله جاری مناسب نبوده و لذا توابع تولید لگاریتمی – خطی و ترانسندنتال ( متعالی) محاسبه شدند.
۳-۲- توابع تولید مورد استفاده در تحقیق:
در این تحقیق به منظور برآورد تابع تولید به در شهرستان بوانات از مدل های لگاریتمی – خطی و ترانسندنتال استفاده شده است.
۳-۲-۱- تابع کاب – داگلاس ( لگاریتمی –خطی ):
تابع کاب – داگلاس به علت سادگی در اکثر تحقیقات کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد. این تابع اولین بار در سال ۱۹۲۸ در یک مطالعه تجربی برای بررسی عملکرد سرمایه و کار در آمریکا به کار برده شد. فرم اولیه این تابع به صورت زیر است :
(۳-۱)
که درآن y محصول و L و K به ترتیب نهاده های کار و سرمایه هستند.A، و و پارامترهای مثبت تعیین شده هستند که در هر وضعیتی به وسیله اطلاعات معین می گردند. هر قدر اندازه A بیشتر باشد تکنولوژی پیشرفته تر است. پارامتر درصد افزایش y را در نتیجه یک درصد در L بهK شرط ثابت اندازه گیری می نماید. ازاین رو و بهترتیب کشش L و K هستند. . هرگاه =۱باشدبازدهی نسبت به مقیاس برقرار است.واگر باشد،بازده نسبت به مقیاس صعودی و اگر باشد ،بازدهی نزولی نسبت به مقیاس برقرار است .
با توسعه تابع از نظر تعداد نهاده ها تابع به شکل زیر تغییر می یابد:
(۳-۲)
I=1,2,…n .
این نوع تابع با هر نوع تعداد نهاده به آسانی قابل تبدیل به رابطه لگاریتمی است. شکل عمومی این تابع را می توان به صورت زیر نشان داد:
(۳-۳)
در تابع فوق مقدار محصول نهاده های تولید که مقدار آن مثبت است. ( )، (i=1,2,…,n)،Aعرض از مبدا و پارامترهای تابع است.
تابع فوق دارای شکل غیر خطی است که خطی کردن آن از فرم لگاریتمی به صورت زیر است استفاده می شود.
(۳-۴) L
(۳-۵)
شکل (۳-۱)نمایانگر تابع کاب – داگلاس با یک نهاده متغیر است.
نمودار۳-۱
بر این اساس به موازات افزایش نهاده متغیر محصول نیز افزایش می یابد ولی میزان افزایش محصول کاهشی خواهد بود به عبارت دیگر این تابع نقطه ماکزیمم ندارد.
وA برای تالع کاب –داگلاس با دو نهاده متغیر به صورت زیر است.
(۳-۶)
(۳-۷)
کشش تولید در تابع کاب – داگلاس به صورت زیر قابل ارائه است .
(۳-۸)
نرخ نهایی جانشینی فنی تابع کاب – داگلاس به صورت زیر است.
(۳-۹)
نرخ نهایی جانشینی فنی سرمایه به جای نیروی کار تابعی از نسبت کار و سرمایه ( Lبه k ) است. حتی اگر سطح محصول تغییر نماید وقتی هر دو نهاده به یک نسبت معین اضافه شوند شیب این منحنی ها تغییر نمی کند.
۳-۲-۲- تابع تولید ترانسندنتال :
تابع کاب – داگلاس از نظر وجود نواحی سه گانه تولید نئوکلاسیک با محدودیت مواجه است و فقط قادر به بازگو کردن یک ناحیه تولیدی در هر زمان است. به همین دلیل هاتلر، کاتلر و هاکلینگ در صدد ایجاد تغییر در تابع کاب – داگلاس برآمدند. در تابع متعالی مبنای لگوریتم طبیعی e را به عنوان تابعی از مقدار نهاده ها به صورت حاصلضرب به تابع کاب – داگلاس اضافه شد. بر اساس این تعدیل تابع تعدیل یافته دارای سه ناحیه تولیدی با کششهای تولیدی متغیر است که برای تشریح روابط نهاده ها – ستانده در فرآیند تولید محصولات کشاورزی بسیار مفید است. و در تحقیقات اقتصاد کشاورزی به طور وسیعی از آن استفاده می شود. این تابع موسوم به تابع ترانسندنتال ( برتر یا متعالی ) است.
فرم ریاضی آن به صورت زیر است.
(۳-۱۰)
در این تابع y مقدار محصول، نهاده های تولید که مقدار آن مثبت ( ) است.
جمله و اثر متقابل ( انعکاسی ) دو نهاده ها را با یکدیگر مشخص می نمایند.
. و پارامترهای تابع هستند به طوری که و اثرات متقابل را نشان می دهند. تابع فوق دارای شکل غیر خطی است که برای خطی کردن آن از فرم لگاریتمی آن از فرم لگاریتمی آن که به صورت زیر است استفاده می شود.
(۳-۱۱)
در حالت دو نهاده ای فرم این تابع به صورت زیر است.
(۳-۱۲)
فرم لگاریتمی تابع به صورت زیر است:
(۳-۱۳)
که در آن است. همان گونه که مشاهده می شود در این تابع علاوه بر فرم Ln متغیرهای مستقل فرم خطی آن نیز وارد مدل می شود. این عامل باعث می شود که کشش جانشینی عوامل تولید و همچنین کشش تولید ثابت نباشد و بستگی به میزان مصرف نهاده متغیر داشته داشته است. این تابع بر خلاف تابع کاب – داگلاس هم حالت صعودی وهم حالت نزولی دارد.
تولید نهایی برای هر نهاده برابر است با:
(۳-۱۴)
که در آن ضریب لگاریتمی نهاده در تابع ترانسندنتال، ضریب خطی و مقدار کل تولید است. با توجه به مقادیر ، ، و تولیدات نهایی نهاده ها مثبت منفی یا صفر است. بنابراین در این تابع سه مرحله تولید قابل نبیین و تشخیص است.
کشش تولید این تابع را می توان با توجه به رابطه زیر بدست آورد:
(۳-۱۵)
اندازه بازده نسبت به مقیاس برابر با مجموع کشش های تولیدی نهاده ها است. بازده نسبت به مقیاس ثابت نیست بلکه به مقدار مصرف نهاده ها بستگی دارد.
نرخ جانشینی فنی برای تابع ترانسندنتال به صورت زیر است.
(۳-۱۶)
(۳-۱۷)
ملاحضه می گردد کهMRSTبستگی به مقادیرKوL دارد.
۳-۳- آزمون مربوط به انتخاب بهترین مدل:
برای انتخاب بهترین مدل تابع تولید از مقایسه آمارهای شوارز(SC) و آکائیک ( AKIC)و مجذور خطاها ( SEE ) که به صورت یک عدد درoutputحاصل از تخمین دو تابع کاب – داگلاس و ترانسندنتال آمده است و همچنین آزمون فیشر حداقل مربعات مقید(RLS) می توان استفاده کرد. بدین ترتیب که به عنوان نمونه در مدل کاب – داگلاس مقدار متغیرها را صفر فرض کرده ایم ولی در مدل ترانسندنتال این قید وجود ندارد. و با استفاده از نسبتF اقدام به تعیین مدل بهتر می گردد. در اینجا رابطه F به صورت زیر خواهد بود :
(۳-۱۸)
عبارت است از مدل غیر مقید که تعداد متغیر های بیشتری دارد، عبارت است از مدل مقید که تعداد متغیر های کمتری دارد m تعداد قیدها،n تعداد مشاهدات وKتعداد متغیر ها در مدل غیر مقید می باشد. چنانچه F بدست آمده از این فرمول از F جدول بزرگتر باشد مدل دارای متغیرهای بیسشتر یعنی مدل ترانسندنتال برای تخمین مناسب تر است. در غیر این صورت مدل لگاریتمی – خطی پذیرفته می شود.
۳-۴- کارایی و بهره وری:
قبل از اینکه راجع به کارایی بحث شود لازم است تا به طور مختصر تفاوت اصطلاحات بهره وری (Productivity)و کارایی (Efficiency) مورد توجه قرار گیرد. این دو اصطلاح اگر چه غالبا به جای یک دیگر در یک مفهوم مورد استفاده قرار می گیرند اما حقیقتا یک مفهوم نیستند. طبق تعریف بهره وری عبارت است از نسبت مقدار معینی از محصول به مقدار معین از یک یا چندعامل تولید بنابراین به مقدار محصولی که هر کارگر در یک زمان معین می تواند تولید کند بهره وری نیروی کار گفته می شود. معمولا بهره وری در سطح موسسه تولیدی بخش و یا اقتصاد ملی اندازه گیری می شود. با استفاده از بهره وری محاسبه شده در واحد تولیدی مورد مقایسه قرار می گیرند. نسبت بهره وری سایر واحد هایی که دارای بالاترین بهره وری هستند کارایی واحد را نشان می دهد. البته سیستم در صورتی صد در صد کارا است که وضعیت بهینه پاتو در مورد آن صدق کند. این شرط زمانی تحقق می یابد که تمام بازارها در اقتصاد کانلا رقابتی باشند.
به باور کوئلی اگر یک واحد تولیدی بر روی مرز تولید باشد کاملا کارا است در غیر این صورت کارایی صد در صد ندارد که در این حالت بهبود بهرهوری از دو طریق امکان پذیر است.
۱- بهبود تکنلوژی: مانند استفاده از گاوآهن، سموم جدید، بهبود روشهای تناوبی، غیر تناوبی و … . این امر در واقع تغییر تکنلوژی است و بهبود تولید در واقع از طریق انتقال تابع تولید مرزی صورت می گیرد. ۲- تغییرنحوه بکارگیری عوامل: مانند بهبود آموزش کشاورزی که منجر به استفاده بهتر از وسایل و تکنولوژی کنونی می شود و در نتیجه به مرز تولید نزدیک می گردد . جهت محاسبه کارایی تخمین توابع مرزی توصیه شده است. این توابع می تواند شامل تابع تولید تابع هزینه و یا تابع سود باشد . تابع تولید مرزی شامل تابعای است که حداکثر تولید را با توجه به مقدار نهاده ها و میزان توید نشان می دهد. تابع سود مرزی نیز حداکثر سود ممکن را با توجه به قیمت نهاده ها و ستاده ها نشان می دهد.
تخمین تابع تولید مرزی نسبت به تخمین تابع تولید متوسط حداقل دارای دو مزیت است
۱- تخمین تابع تولید متوسط نشان دهنده شکل تکنولوژی یک واحد تولیدی متوسط است. در حالیکه در تابع مرزی روابط نشان دهنده بهترین عملکرد و تکنولوژی است که در حال حاضر مورد استفاده قرار می گیرد
۲- در تابع تولید مرزی تخمین کارایی از آن جهت اهمیت دارد که می توان شکاف بین تولید کننده ها را نشان داد و با بررسی علل عدم کارایی می توان سیاست های لازم جهت رفع این علل را اتخاذ نمود.
مزیت محاسبه کارایی از طریق تخمین تابع مرزی نسبت به روشهای اولیه محاسبه کارایی مانند عملکرد در هکتار میزان شیر تولیدی هر راس دام و یا بازده صد ریال غذای مصرفی در این است که در این روشها تنها یک نهاده مد نظر است و سایر نهاده ها را لحاظ نمی کنند . لذا روشهای اولیه اگر چه ساده است اما اطمینان بخش نمی باشد.
۳-۴-۱-کاراییفنی:
برای اولین بار فارال در مورد کارایی اقتصادی و اجزای آن صحبت کرد. وی کارایی را تولید یک ستاده به حد کافی از یک مقدار مفروض داده می داند مشروط به این که تمام داده ها و ستاده ها به طور صحیح اندازه گیری شوند. او با وجود فرض بازدهی ثابت نسبت به مقیا و مشخص بودن تابع تولیدی به عنوان تابع تولید مرزی(کارا) با مقایسه مقدار عوامل تولید مصرفی بنگاه های مختلف شاخصی برای کارایی فنی تخصصی و اقتصادی ارائه نمود.
جهت نشان دادن کارایی اگر یک واحد تولیدی را که از دو نهاده ( ) جهت تولید یک محصول ( Y) تحت شرایط ثابت بودن بازدهی نسبت به مقیاس (CRS) استفاده می کند در نظر گرفته شود. منحنی تولید یکسان این واحد تحت شرایط کارایی در صد به صورت منحنی SS’ در شکل(۳-۱) نشان داده شده است . این بدان معنی است که هر نقطه روی این منحنی از نظر فنی صد در صد کارا باشد می توان مقدار Y را تولید کند و خط AA’ نیز منحنی هزنه یکسان را نشان می دهد بدیهی است که از نظر اقتصادی نقطه بهینه تولید محل برخورد این دو منحنی یعنی نقطه Q می باشد. در صورتی که واحد تولیدی در نقطه P مشغول فعالیت بوده و مقدار Y را تولید کند کارایی فنی این واحد بصورت نسبت تعریف می شود. این بدان معنی است که تحت شرایط ثابت بودن نسبت مصرف نهده ها ( خط op ) این واحد تولیدی با بهبود کارایی فنی می تواند از P به Q حرکت کرده و با کاهش مصرف نهاده ها در همان تولید قبلی باقی بماند. خط هزینه BBرا در نظر بگیرید. این خط منحنی تولید یکسان را در نقطه Q، یعنی محلی که کارایی فنی صد در صد است قطع می کند اما این خط می تواند به سمت پایین حرکت کرده و این منحنی را در نقطه Q قطع کند بدون اینکه تولید تغییر کند. بنابراین با تغییر در نسبت مصرف نهاده ها می توان هزینه را کاهش داد بدون اینکه در مقدار تولید تغییری حاصل شود .
فاصله بین دو خط موازی AA’ و BB’ ( RQ ) می تواند کارایی تخصیصی را نشان دهد . بنابراین کارایی تخصیصی به صورت تعریف می شود . با توجه به اینکه نقطه بهینه تولیدQمی باشد نسبت کارایی اقتصادی را نشان می دهد که این مقدار از حاصلضرب کارایی تخصیصی در کارایی فنی به دست می آید
شکل(۳-۲)کارایی فنی،تخصیصی و اقتصادی
فارال به این نکته اشاره دارد که تخمین تابع تولید مرزی به عنوان استانداری جهت مقایسه تولید سایر بنگاه ها با آن کار ساده ای نیست و صرفا یک تخمین خوش بینانه است. چنانچه برای تولید نیاز به بیش از دو نهاده باشد تعیین تابع تولید مرزی از طریق هندسی مشکل است . بنابراین اقتصاد دانان برای حل این مشکل روشهایی جهت تخمین تابع تولید مرزی ارائه داده اند که در زیر به خلاصه ای از این روشها اشاره می شود.
تامین کارایی فنی ( TE ) در اینجا حداکثر تولید ممکن از بکارگیری مقدار معینی از عوامل تولید است که به روشهای گوناگون قابل محاسبه می باشد.
به طور کلی کارایی فنی را می توان با دو تکنیک مرزی و غیر مرزی تعیین نمود:
در تکنیک مرزی ابتدا با استفاده از تابع تولید یا توابع دیگر نقاط مرزی مشخص می شود و سپس تابع مرزی برآورد می گردد. کارایی فنی هر واحد با مقایسه وضعیت موجود آن واحد با تابع مرزی محاسبه می شود. روشهای مرزی غیر پارامتری معین مرزی پارامتری معین مرزی آماری معین و مرزی پارامتری تصادفی نمونه هایی از تکنیک های مرزی آندازه گیری کارایی فنی می باشند. تابع تولید مرزی تصادفی اولین بار توسط آکنر لاوال و اشمیت و میوسن و وان دن بروک، مطرح گردید. این مدل دارای یک تابع تولید با اطلاعات قطعی و یک جزء اخلال بود. آنچه روش مرزی تصادفی را از دیگر روشها متمایز می کند این است که در این روش جزء اخلال به دو بخش مستقل تفکیک می گردد. تابع تولید مرزی تصادفی زیر را در نظر بگیرید.
(۳-۱۹)
که در آن: تولید واحد i ام در سال f;t تابع مناسب بردار مقدار نهاده های مصرفی واحد i ام در سال بردار پارامترهای نا معلوم، و جمله پسماند است که خود از دو جزء مستقل از یکدیگر به صورت زبر تشکیل شده است:
(۳-۲۰)
Vجزء متقارن که تغییر تصادفی تولید ناشی از تاثیر عوامل خارجی از کنترل زارع مانند آب و هوا را در بر می گیرد. این جزء دارای توزیع نرمال است. از طرف دیگر،uمربوط به کارایی فنی واحد است و عوامل مدیریتی را در بر می گیرد. این جزء دارای توزیع نرمال با دامنه یک طرفه است برای واحد هایی که مقدار تولید آنها روی تابع تولید مرزی قرار می گیرد،u برابر صفر است.
جاندرو و همکاران نشان دادند که میانگین شرطی به شرط برابر است با :
(۳-۲۱)
که در آن F* و f* به ترتیب تابع چگالی نرمال استاندارد و تابع توزیع نرمال استاندارد است.
و و به ترتیب از روابط زیر حاصل می گردند:
(۳-۲۲)
(۳-۲۳)
(۳-۲۴)
سایر متغیرها و پارامترها قبلا معرفی شده اند.
لذا کارایی فنی (TE)را می توان به فرم زیر محاسبه نمود:
(۳-۲۵)
برای انتخاب مدل مناسب تعیین کارایی از آزمون نسبت حداکثر درستنمایی استفاده می گردد. در این آزمون از تابع درستنمایی استفاده می شود. برای نمونه ای با N مشاهده فرم این تابع به صورت زیر است.
(۳-۲۶)
پیت ولی بعد از تخمین تابع تولید مرزی برای محاسبه کارایی فنی به روش فوق از محاسبات حاصل جهت انجام یک رگراسیون با متغیر های اقتصادی اجتماعی مانند سواد سن سابقه درآمد و غیره استفاده کردند تا برخی از عوامل موثر بر عدم کارایی را به دست آورند.
باتیس کوئلی و کولبی، مدلی را ارائه نمودند که علاوه بر اینکه کارایی خصصی در آن در نظر گرفته شده است امکان استفاده از سریهای زمانی هم وجود دارد این مدل به صورت زیر است.
(۳-۲۷)
بردار نهاده ها بردار ضریب، میزان تو.لید واحد i ام در زمان t و N تعداد مشاهدات وt تعداد دوره های مورد بررسی است. قبلا توزیع داده شده است . متغیر غیر منفی تصادفی است که بیانگر عدم کارایی فنی بوده و دارای توزیع نرمال با میانگین و واریانس است.
تابعی از عوامل موثر بر عدم کارایی است.
(۳-۲۸)
یک بردار از متغیرهای موثر بر عدم کارایی و یک بردار از پارامترهایی است که باید تخمین زده شوند.
در مورد محاسبه کارایی فنی با روش تابع مرزی تصادفی پارامترهایی که فرضها بر روی آن اعمال می شوند به صورت زیر می باشند.
: بیانگر وضعیت جملات اخلال می باشد. مثبت بودن آن نشانه توزیع نرمال دو طرف و صفر بودن آن نمایانگر توزیع نرمال یک طرف برای جمله اخلال است.
: میانگین جمله اخلال uمی باشد. مثبت بودن آن نشانه توزیع نرمال دو طرف و صرف بودن آن نماینگر .توزیع نرمال یک طرف برای جمله اخلال است.
:بیانگر روند تغیرات تکنولوژی در خلال زمان است. این پارامتر می تواند مثبت منفی و یا صفر باشد که به ترتیب نشان دهنده صعودی نزولی و ثابت بودن کارایی فنی در طول زمان است .
فروضی که می تواند مورد بررسی قرار گیرند به صورت زیر است:
۱- مدل بدون هیچ گونه محدودیت: در این حالت اجازه می دهیم که هر یک از پارامترهای و مقادیر دلخواه اختیار نمایند. . ۲- در این حالت بیانگر توزیع نرمال یک طرفه برای جمله اخلال است. این حالت بیانگر خنثی بودن مدل نسبت به زمان است در این حالت تغیرات کارایی در طول زمان صفر است.
در این حالت جمله اخلال برابر صفر خواهد بود. لذا تمام اختلاف بین متغیرها به خاطر عوامل خارج از کنترل زارع است. . بنابراین کارایی فنی غیر قابل مشاهده است وحداقل مربعات معمولی ( OLS) بر روش حد اکثر درستنمایی( MLE) ترجیح داده می شود . جهت انتخاب مدل مناسبو همچنین آزمون امکان پزیر بودن تخمین کارایی ابتدافرضیات آزمون گردند تا مدل مناسب تابع تولید مرزی انتخاب شود. بررسی ضرایبتخمین زده شده از طریق آزمون t به علت تخمینی بودن آن دقیق نیست و بایستی از آزمون LRاستفاده نمود.
(۳-۲۹)
در رابطه )۳-۲۹)LRنسبت حد اکثر درستنمایی می باشد که دارای توزیع کای- دو است. فرضیه متقابل می باشد. درجه آزادی نسبت LR برابر است با اختلاف بین تعداد پارامتر های تخمین زده شده در دو مدل تابع حداکثر درستنمایی که یکی از مدل های فرضیه ودر دیگری فرضیه وجود دارد.
۳-۵- تابع تولید مرزی تصادفی کارایی فنی و عوامل موثر بر عدم کارایی فنی :
برای تخمین تابع تولید مرزی و عوامل موثر اقتصادی-اجتماعی برعدم کارایی فنی ازرابطه (۳-۱۹) استفاده گردید. جزئیات مربوط به این تابع در روابط (۳-۱۹)تا(۳-۲۹) بیان شده است. برای تعیین کارایی فنی از مدل تابع تولید مرزی لگاریتمی – خطی به صورت زیر استفاده گردید.
+ + + + +
مدل تابع مرزی شبیه به تابع تولید متوسط است. اما ضرایب محاسباتی تابع تولید مرزی از تابع تولید متوسط است.
بیانگر عوامل تصادفی موثر بر تولید واحد i م است. سن باغداران سطح سواد، میزان تجربه باغداری و تعداد شرکت در کلاسهای باغداری است. تا پارامترها هستند که باید تخمین زده شوند. در این مدل ضرایب تولید مرزی تصادفی همراه با عوامل موثر بر عدم کارایی فنی در یک مرحله با استفاده از نرم افزارFRONTIER تخمین زده شد.(انتخاب مدل مناسب و فرضیات قبلا توضیح داده شده است) .
۳-۶- بازاریابی:
۳-۶-۱-بازار:بازار از دید افراد مختلف دارای تعریف متفاوتی است، بگونه ایی که:
عراقی( ۱۳۵۶ )برای بازار یک منطقه جغرافیایی مشخص را لازم می داند و آن رایک منطقه جغرافیایی جهت خرید و فروش کالا تعریف میکند.
روستا و همکاران ( ۱۳۷۶ )بازار یک نظام باز اجتماعی است که هدف آن انجام معاملات سودمند و رضایت بخش و ارائه خدمات و تسهیلات به همه کسانی است که در این سیستم نقش دارند. لذا بازار بر اساس نیاز مصرف کننده و وجود عرضه و تقاضا به وجود می آید.
نادری ( ۱۳۷۸) بازار عبارت است از محل یا مکانی که عرضه و تقاضا به منظور تعیین قیمت واحد با هم تلاقی می کنند.
صدرالاشرافی (۱۳۷۵)بازار ممکن است محل جغرافیایی باشد و همچنین می تواند تعدادی از افراد را که دادو ستد آنها منجر به ایجاد عرضه تقاضا و قیمت واحد می شود را بازار نامید. بنابراین بازار فقط خاص محصولات نبوده و عرضه یک فکر، دانش ویا اعلام در انتخاب و عرضه خود همه ایجاد نوعی بازار می کنند.شفتر و فوترل (۱۹۹۶) معتقدند که بازار یک مکان یا ناحیه ای خاص نمی باشد بلکه بازار مجموعه ای از افراد یا گروهی از خریداران و فروشندگان می باشد که دارای تسهیلات خاصی جهت مبادله محصولات با یکدیگر می باشند و آنها مهمترین مطلب را در تعریف بازار کیفیت ارتباط میان عاملین بازار می دانند و نه حوزه وسعت و پراکندگی آن. بر این اساس مشاهده می شود که در اقتصاد، بازار معنایی خاص و محدودی ندارد اما به طور کلی تمامی تعاریف بر این امر تاکید دارند که بازار محل برخورد عرضه و تقاضا می باشد .
۳-۶-۱-۱- طبقه بندی بازار :
بازارها به طور کلی به انواع زیر تقسیم می شوند.
۱– بازارها را می توان از لحاظ نوع مبادلات دسته بندی کرد که در این حالت بازار های زیر را خواهیم داشت:
الف: بازارهای تجاری یا بازارهای محصولات مانند بازار پنبه، گندم، پسته، مواد غذایی و…
ب: بازارهای سرمایه ای به کار افتاده مانند بازارهای بورس و اوراق بهادارو…
ج: بازاهای ارز که در این بازار پول کشور های مختلف با یکدیگر مبادله می شوند.
د: بازار خدمات که در آن خدمات اشخاص به منظور کمک به تولید اقتصادی در رشته های مختلف مورد بررسی قرار می گیرد.
۲–بازارها را ممکن است از نظر موقعیت مکانی تقسیم کرد که می تواند انواع زیر را داشته باشد:
الف: بازار بین المللی که جنبه جهانی دارد و کلیه عرضه و تقاضا در آن مشهود است. مانند بازار بورس اوراق بهادار نیویورک.
ب: بازار محلی یا منطقه ای که در محلی به وجود می آید که رفع ما یحتاج عمومی را در آن محل بنماید.
۳- بازارهایی را ممکن است از نظر زمان تشکیل آن طبقه بندی نمود. در این صورت بازارهای زیر را خواهیمداشت:
الف: بازار روز که معمولا برای محصولات و فراورده های کشاورزی و دامپروری تشکیل می شود.
تازه ترین وبهترین محصول را که دوام کمی دارند به این بازار عر ضه می شوند و این قبیل محصولات فقط در همان روز دارای بازار فروش خوبی است.
ب: بازار هقتگی که در روز به خصوصی از هفته افراد دور هم جمع می شوند و محصولات خود را عرضه می کنند. متداول ترین این نوع بازار در روستاها و شهر های کوچک دیده می شود.
ج:بازارهای فصلی که معمولا در آغاز یا انتهای ماه های معینی از سال تشکیل می شود.
۴-امکان دارد گروه بندی انواع بازار بر حسب ماهیت عملی باشد که در آن انجام می گیرد که در این صورت بازار های زیر شناخته شده اند:
الف: بازار خرید که تهیه مواد اولیه برای تولید کالا و خدمات را شامل می شود.
ب: بازار فروش که در این بازار کالاها و خدمات تولید شده و به بازار عرضه شده و در معرض فروش قرار می گیرند.
لازم به توضیح است که در هر دو بازار فوق بازار عمده فروشی و خرده فروشی نیز وجود دارند و هر یک از اشکال بازار می تواند حالت داخلی و یا خارجی داشته باشد.
۵ – تقسیم بندی بازار براساس حضور یا عدم حضور محصول مورد معامله در آن، که در این دیدگاه بازار به دو گروه زیر تقسیم می شوند.
الف: بازار فرضی
ب: بازار های حقیقی
۶- تقسیم بندی بازار براساس نوع سازمان، که در این دیدگاه بازار به دو گروه زیر تقسیم می شوند. الف: براساس وجود مقررات و ضوابط سازمان.
ب: بر اساس عدم وجود مقررات و ضوابط سازمان.
۳-۶-۱-۲- بررسی سامانه بازار:
میتوان بازار را یک سامانه و شامل موارد ذیل در نظر گرفت:
الف – اهداف: اکثر سیستم ها دارای هدف بوده و جهت گیری آنها به سمت اهداف مذکور می باشد و هدف ها بایستی منطقی و اصولی و قابل وصول باشند.
ب- اجزاء: این اجزاء شامل:
تهیه کنندگان: افرادی که در تأمین نیازهای تولید کننده نقش دارند.
تولید کنندگان: افرادی که با تلفیق خواسته های مصرف کنندگان و مواد تهیه شده اقدام به تولید می کنند.
خریداران: عواملی که در تصمیم خرید مؤثر هستند .
کارگزاران: افرادی که از تولید تا مصرف ایفای نقش می کنند مانند، مؤسسات تبلیغاتی، نمایشگاه ها، اتاق بازرگانی و مؤسسات و شرکت های خدمات بعد از فروش، سلف خران، عمده فروشان، حق العمل کاران، خرده فروشان، دلالان، فروشگاههاو تعاونی مصرف، مؤسسات بازرگانی و ….
عوامل تسهیلاتی و خدماتی: شامل بانک ها، مؤسسات بیمه، حمل و نقل، ارتباطات، مؤسسات اطلاع رسانی از زیر بناهای بازاریابی و از طریق دخالت در سطح حاشیه های بازاریابی ایجاد ارزش افزوده می نمایند.
منابع: مجموع عناصر بکار گرفته در فرایند بازاریابی از قبیل زمین، سرمایه، نیروی کار و مدیریت است.
محیط: عواملی خارج از کنترل مستقیم سامانه بازاریابی چون مقررات صادرات و واردات، سیستم پولی، مالی و مالیاتی، سهمیه بندی، تعرفه و سیستم ارزی، قطع رابطه سیاسی، تغییر الگوی مصرف ناشی از نظام ارزی یا ارزش و تغییرات تکنولوژی و جایگزینی مواد جدید، کم کردن مقدار مصرف نوآوری ها و مواد، رقابت جمعیت، درآمد و حتی آب و هوا نیز تحت عنوان محیط های مختلف می توانند بر سیستم بازار تأثیرگذار باشند.
مدیریت: مدیریت شامل فرآیندی از برنامه ریزی، اجرا و کنترل تمام فعالیت های بازاری می¬باشد و سیستم بازار باید مدیرانی داشته باشد که با توان، بینش و روش مناسب و مطابق با زمان خود بتواند همه امور را از قوه به فعل درآورند. استفاده مطلوب از محیط محصور، یا ایجاد محیطی سالم، پویا و پایدار، برای همه کسانی که با بازار و در بازار هستند از وظایف مدیریت بازار می باشد.
۳-۶-۱-۳- اطلاعات بازار و گروه های منتفع از آن :
اطلاعات بازار عبارت است از مجموعه دانش بالقوه در دسترس برای عوامل بازار از کل سامانه بازار که شامل موارد زیر می باشد: میزان و حجم عرضه محصول: که در مورد محصولات کشاورزی به خصوص فساد پذیر، داشتن آگاهی از میزان عرضه انواع محصولات و درجات مختلف آن و آگاهی از میزان محصولی است که وارد کانال های بازاریابی می شود.
۲- میزان تقاضای مورد انتظار مصرف کنندگان: در مکانهای مختلف تقاضا برای یک محصول در نوسان است عرضه محصول باید با میزان تقاضای پیش بینی شده در بازارهای متفاوت همخوانی داشته باشدو همانطور که می دانیم تقاضای عمده فروشی بر مبنای تقاضای مصرف کننده شکل می گیرد، که لازمه همه موارد فوق شناخت واقعیتهای بازار محصول است.
۳- اطلاعات مربوط به قیمت های جاری در سطح مزرعه، عمده فروشی، خرده فروشی و….
۴- اطلاعات روند آینده عرضه و تقاضا: که عوامل متعددی مثل عوامل جوی، زمان برداشت محصول، قیمت محصولات جانشین، حمایتهای دولت در زمینه های مختلف می¬تواند شامل این دسته اطلاعات باشد. بنابراین داشتن پیش بینی هایی از تولید و مصرف و جریان بازاریابی در آینده یک ضرورت اطلاعاتی است به عبارت دیگر حرکت کلی بازار و قیمت ها به چه سمتی است.
۵- آگاهی از جو حاکم بر بازار: یا احساس بازار مثل حالت های روانی که در بازار وجود دارد.
۶- اطلاعات در ارتباط با تغییرات فصلی در عرضه محصول: که این عامل بر عامل قیمت تأثیر خواهد گذاشت وعرضه و تقاضای محصول نیز عموما بر اساس قیمت تغییر می یابد.
۷- سایر اطلاعات: علاوه بر اطلاعات بالا آگاهی از هر نوع عاملی از جمله عوامل سیاسی که می¬تواند بر شرایط معاملات تأثیر بگذارد از جمله سایر اطلاعات در بازار است.
در مجموع گروههای منتفع از اطلاعات بازار که در فوق ذکر گردید به شرح زیر است:
اولین گروه استفاده کننده از اطلاعات بازار تولید کنندگان می باشند. تولید کنندگان از زمان تصمیم گیری برای تولید تا زمان فروش محصول به این اطلاعات نیاز دارند این اطلاعات می تواند به کشاورز کمک کند که قیمت هایی را دریافت کرده و محصول خود را به قیمتی به فروش برساند که بالاترین درآمد را کسب کند و در تصمیم گیری در مورد فروش می تواند قیمت های موجود در بازارهای مختلف را مقایسه کند.
دومین گروه استفاده کننده از این اطلاعات عمده فروشان یا بازرگانانی هستند که در مسیرهای بازاریابی معاملاتی روی محصول انجام می¬دهند. دسترسی به این اطلاعات باعث می شود که عمده فروشان، تخمین درستی از تقاضای مصرف کننده و میزان عرضه تولید کننده داشته باشند. و در صورت دسترسی به اطلاعات مذکور میزان ریسک کاهش یافته و با حاشیه بازاریابی کمتری فعالیت خود را انجام دهند. وقتی اطلاعات دقیق و صحیح در دسترس نباشد خریداران قیمت پایینی به تولید کنندگان پیشنهاد می کنند تا ریسک خودشان را بپوشانند. در مورد محصولات فسادپذیر مثل میوه و سبزیجات از جمله مرکبات داشتن اطلاعات ناقص از بازار باعث افزایش ضایعات می شود و در نتیجه عدم دسترسی به اطلاعات محصول موقعی روانه بازار شده است که محصول در آن زمان در بازار اشباع می باشد و تولید کننده مجبور است با قیمت کمتری محصول خود را بفروشد و یا مجبور شود به جای دیگری منتقل کند که در موقع حمل مجدد میزان هزینه و ضایعات افزایش می-یابد.
سومین گروه منتفع از اطلاعات بازار دولت می باشد. برای اتخاذ سیاست های مهم کشاورزی، نیاز به آمارهای مربوط به تولید، مصرف ومیزان ذخیره انبار می باشد بنابراین در صورتی که هدف تعدیل یا تثبیت قیمت ها و عرضه محصول باشد دولت به این اطلاعات نیاز دارد. طبیعی است دولت اگر بتواند با داشتن اطلاعات دقیق میزان عرضه و تقاضا را تخمین بزند، در صورت مشاهده فراوانی یا کمبودها، برنامه ریزی برای تعدیلات یا واردات را تدوین می کند .
۳-۶-۲- مفهوم بازاریابی:
واژه Markethingدر گذشته ها به صورت بازاریابی ترجمه شده است و تحت این عنوان در ایران مطرح گردیده است. مفاهیم مختلفی برای بازاریابی تعریف شده است بطوری که از واژه مارکتینگ برمی آید ریشه آن از مارکت یا بازار می باشد. کلی ترین مفهوم بازاریابی نزدیک کردن فروشندگان و خریداران است. برای فهم کامل بازاریابی لازم است در جهت شناخت برنامه ریزی طرح کالا تغییرات و بهبود آن در پاسخ به تعقیرات دائمی خواست مصرف کنندگان گام برداشته شود. بازاریابی فراتر از فروش کالا و خدمات بوده و به پیدا کردن نیاز های واقعی مشتریان بالقوه سپس رفع این نیازها می پردازد ضمن اینکه کسب سود نیز مورد توجه است . بدین ترتیب مشاهده می شود که تنها فروش محصولاتی نیست که تصادفا تولید می شود بلکه تامین کالاها و خدمات است که مورد نیاز مشتریان است . واز اینروست که بازاریابی در واقع قبل از تولید محصول آغاز می شود .
تا کنون تعاریف زیادی در مورد بازاریابی ارائه شده است . هریک از این تعاریف جنبه های مختلف و دیدگاهای متفاوتی از بازاریابی را مرد توجه قرار داده است و این امر موجب تنوع تعداد تعاریف بازاریابی گردیده است. به بیان برخی از تعاریف ارائه شده می پردازیم.
حسینی کیا ( ۱۳۸۱) در مورد تعاریف بازاریابی تعریف ارائه شده از فلیپ کاتلر را مورد تاکید قرار داده است به گونه ای که به عقیده وی بازاریابی نوعی فرایند اجتماعی- مدیریتی است که بدان وسیله افراد و گروه ها می توانند از طریق تولید و ایجاد و مبادله محصولات و ارزشها با دیگران نیازها و خواسته های خود را براورده سازند.
بلوریان تهرانی (۱۳۸۷)لغت بازاریابی در زبان انگلیسی به معنی به بازار رساندن، بازار پیدا کردن یا کلیه عملیاتی است که در فاصله تولید تا مصرف باعث تسریع جریان انتقال کالا ها از تولید تا مصرف برای نشان دادن سهولت و سرعت در کار توزیع و فروش و حذف واسطه ها استفاده می شود .
سعادت اختر (۱۳۷۲) مبادله خود مفهومی است که انسان توسط آن سعی در ارضای نیازهای خود می کند و زمانی به وجود می آید که حداقل دو طرف وجود داشته باشند و با اعمال مبادله، وضع خود را بهبود بخشند و حداقل وضعشان بدتر نشود و مبادله فرآیندی ارزش زا محسوب می شود چرا که به منظور بهبود وضعیت انجام می پذیرد. از فرآیند مبادله که در محلی به نام بازار انجام می شود و پرداختن به مقوله مبادله و چگونگی تشکیل بازار ما را به مفهوم بازاریابی می رساند .
فروزنده (۱۳۸۴) بازاریابی یک فرآیند اجتماعی و مدیریتی است که به وسیلۀ آن افراد و گروه ها، نیازها و خواسته های خود را از طریق تولید، عرضه و مبادله کالاهای مفید و باارزش با دیگران تأمین می کنند و این تعریف بر مفاهیمی از قبیل: نیازها، خواسته ها و تقاضا، کالاها، فایده، هزینه و رضایتمندی، مبادله و معاملات، روابط و شبکه ها، بازارها و بازاریابان و مشتریان تأکید دارد. همچنین مفهوم بازاریابی بر چهار اصل بازار هدف، نیازهای مشتری، بازاریابی یکپارچه و سودآوری استوار است.
کاتلر(۱۹۸۷)در کتاب معروف مدیریت بازاریابی مدیریت بازاریابی را چنین تعریف می کند: مدیریت بازاریابی شامل تجزیه و تحلیل، سازماندهی، برنامه ریزی و کنترل تقاضای مصرف کننده است که کالا و خدمات را به وجود می آورد و با استفاده از یکسری خط مشی ها وسیاست هایی کالا را به دست مصرف کننده می رساند و سبب جلب رضایتش می شود ودر ازای جلب رضایت مصرف کننده سو و فایده ایجاد می گردد .
انجمن بازاریابی آمریکا (۱۹۸۵) بازاریابی را این چنین تعریف کرده است : بازاریابی فرایند برنامه ریزی، تحقیق یک ایده، قیمت گزاری، سیاست های تشویقی و ترغیبی مناسب، توزیع کالا، خدمات و یا عقاید و اندیشه هاست به نحوی که مبادله ای ایجاد کند که اهداف فردی و سازمانی با توسعه این مبادله ارضا شود .
پرفسور پل کانورسی استاد کرسی بازاریابی دانشگاه یلی نوئی آمریکا بازاریابی را به شرح زیر تعریف کرده است : بازاریابی شامل کلیه فعالیت هایی است که در بوجود آمدن فایده در محل، زمان و مالکیت مؤثر می باشد . به عبارت دیگر بازاریابی عبارت است از کلیه فعالیت هایی که با تغییر محل و یا زمان عرضه یا مالکیت کالاها بوجود آمدن فایده می شود.
انسیتوی(۱۹۸۶) بازاریاب و مدیریت فروش انگلستان بازار یابی را به این صورت تعریف می کند: بازاریابی عبارت است ازعملیات ابتکاری مدیریت که باعت پشرفت امر تجارت می شود و پیش بینی تخمین احتیاجات مصرف کنندگان و بررسی آن به منظور توسعه تولید به نحوی که جوابگوی آن احتیاجات باشد. بازاریابی منابع تولید و توزیع کالاها و خدمات را با یکدیگر مرتبط ساخته میزان کوشش و فعالیت را برای فروش کالاهای با فایده به مصرف کنندگان تعیین و رهبری می نماید .
ونوس (۱۹۸۵)ساده ترین تعریف بازاریابی را که مقبولیت جهانی یافته است این چنین بیان می کند: بازاریابی عبارت است از برآورده کردن نیازها و خواسته های مشتریان از طریق فرایند مطالعه جهت ایجاد سود دو جانبه برای شرکت و مشتری.
۳-۶-۲-۱- ابعاد بازاریابی:
در بعضی تعاریف، بازاریابی را شامل کلیه مراحل فروش و کلیه عملیاتی که زودتر بتواند کالا را به فروش برساند دانسته اند در حالی که مفهوم مارکتینگ وسیع تر بوده و شامل عملیات زیادی می باشد و توزیع و فروش چند مرحله از مراحل مختلف آن را تشکیل می دهد و اگر بجای مارکتینگ کلمات بازارسازی یا بازار کردن و بازاررسانی و مانند آنها را به کار ببرند بهتر است. در بعضی موارد بررسی بازار به جای بازاریابی به کار برده می شود که آن هم خالی از اشکال نمی باشد چون بررسی بازار خود بخشی از مارکتینگ است نه همه عملیات آن و بعضی از اهل فن پیشنهاد می کنند که از خود واژه مارکتینگ استفاده شود ولی با توجه به این که این کلمه خارجی است در اینجا بازاریابی و در بعضی موارد بازاررسانی معادل مارکتینگ به کار برده شده است.
۳-۶-۲-۲- نقش تحقیقات در بازاریابی:
تحقیقات بازاریابی به معنی گردآوری و کسب اطلاعات، طبقه بندی، تجزیه و تحلیل، استنباط منطقی و تعمیم نتایج حاصل از تحقیق به منظور شناسایی و حل مشکلات بازاریابی یک واحد تولیدی یا بنگاه اقتصادی و یا سامانه ملی به طریق سازمان یافته، منظم، عینی و عملی است.
بسیاری از مدیران واحدهای تولید و مؤسسات اقتصادی، تحقیقات بازار را با تحقیقات بازاریابی برابرمی دانند و این تصور از آن جهت نادرست است که تحقیقات بازار فقط به مطالعه خصوصیات و ویژگی های بازار از قبیل تقسیم بندی سنی،جغرافیایی و درآمدی و یا وسعت و سهم بازار مربوط می شود و آثار فعالیت های مختلف طیف بازاریابی مانند تأمین مواد اولیه، توزیع، تبلیغات، قیمت گذاری، بسته بندی و غیره در بازار مورد توجه قرار نمی گیرد.
تحقیقات بازاریابی در واقع روشی عینی و سیستماتیک به منظور توسعه و ایجاد (جمع آوری، طبقه¬بندی و تجزیه و تحلیل) اطلاعات برای فرآیند تصمیم گیری مدیر بازاریابی می باشد و در این تعریف به چهار عنصر مهم توجه شده است:
الف- سیستماتیک بودن روش، یعنی خوب برنامه ریزی شده، خوب سازمان داده شده و جنبه های استراتژیک و تاکتیک آن بررسی شده باشد. علاوه بر آن باید ماهیت اطلاعات و قابلیت تجزیه و تحلیل بودن آنها نیز پیش بینی گردد.
ب- عینی بودن روش، یعنی روش علمی، قابل لمس و قابل درک باشد.
ج- توسعه و ایجاد اطلاعات، یعنی دانسته های ضروری و مورد احتیاج مدیر بازاریابی برای برنامه ریزی و نظارت، گردآوری، طبقه بندی و تحلیل شود.
د- تصمیم گیری، یعنی مدیر بازاریابی در این مرحله پس از درک مسأله و بررسی راه حل های ممکن، یکی از آنها را انتخاب و اجرا کند .
۳-۶-۲-۳- انواع محیط بازاریابی:
محیط بازاریابی یعنی مجموعه شرایطی پیرامون سامانه بازاریابی که باید با توجه به آنها تصمیمات بازاریابی اتخاذ و عملیات بازاریابی اجرا گردد. این محیط، کلیه کالاها و خدمات را در بر می گیرد و عدم توجه به آن می تواند باعث شکست تلاش های بازاریابی شود.
محیط بازاریابی دارای چهار محیط کوچکتر به صورت زیر می باشد:
الف- محیط سازمانی: محیط داخلی بنگاه یا مؤسسه، قوانین داخلی، ضوابط و روابط حاکم بر آن، نوع تولیدات، رشته فعالیت، تقسیمات اداری، کارکنان، کانال های توزیع شامل عمده فروشی، خرده فروشی، حق العملکاران، ارتباطات اداری، حقوقی و خانوادگی است.
ب- محیط بازار: شامل تعداد خریداران، پراکندگی محلی آنها، قدرت خرید آنها، سلیقه، نیاز، تمایل و ترجیحات خریداران، سن، جنس، عادات و رسوم ایشان، تعداد مؤسسات رقیب، انواع تولیدات و کیفیت و قیمت آنها می باشد.
ج – محیط عمومی یا ملی: به معنی شرایط کلی، ثابت، تغییر ناپذیر و غیر قابل کنترلی است که از پیرامون حاکم بر عملیات بازاریابی است و از مهمترین پارامترها می توان به فرهنگ و عوامل معنوی مانند آداب و رسوم، اعتقادات، زبان و ارزش ها اشاره کرد.
د- محیط ناشناخته: پوسته خارجی یا قسمت فراگیر محیط است. عوامل این محیط هنوز برای بازار مبهم هستند و ممکن است بر اثر پیشرفت های فنی، تغییر و تکامل تکنولوژی، اختراعات و جریانات سیاسی آثار خود را در بازار ظاهر سازند.
۳-۶-۲-۴- آمیخته های بازاریابی:
آمیخته های بازاریابی به معنی مجموعه زمینه ها یا مقوله های مهم در بررسی ها، تصمیم گیری ها و ارزیابی مربوط به بازاریابی یک بنگاه یا مؤسسه تولیدی است. از آنجا که عوامل غیر قابل کنترل در حیطه کنترلی واحد یا بنگاه تولیدی و بازاریابی نبوده و فقط عوامل قابل کنترل را در اختیار دارد در اینجا به آنها اشاره می شود.
کاتلر و آرامسترنگ(۱۹۹۱)در کتاب اصول بازاریابی عناصر این آمیخته را که بهP8 معروفند و در واقع حروف اول اجزای ذیل می باشند به صورت زیر بیان نموده¬اند:
الف : کالا یا محصول: شامل کالا و خدمات می باشد که مؤسسات تولیدی و بازاریابی در اختیار بازار هدف خود قرار می دهد.
ب: قیمت: مقدار پولی که مصرف کنندگان برای به دست آوردن کالا یا خدمت می پردازند.
ج: مکان و محل توزیع، شامل مجموعه اقدامات و فعالیت هایی است که کالا یا خدمات را در دسترس مصرف کنندگان قرار می دهد. به عبارت دیگر مجموعه ای از اقدامات هماهنگ که کالا را از نظر فیزیکی از منابع تولید به سمت خریداران انتقال می دهد.
د: تشویقات و اقدامات پیشبردی:شامل مجموعه اقدامات و فعالیت های تبلیغاتی و تشویقی است که مزایای کالا و محصول را به اطلاع مشتریان و مصرف کنندگان رسانده و آنها را به استفاده از آن ترغیب می کند.
ایجاد هرگونه تأخیر و یا کمبود و یا عدم توجه به کیفیت مواد اولیه در کوتاه مدت باعث افزایش هزینه و عدم موفقیت در ارائه کالای مناسب و با کیفیت به بازار شده و در بلند مدت نیز به ایجاد ذهنیت های نامطلوب از ارائه محصول منجر می¬شود. این گروه از عوامل در ارتباط با محصولات کشاورزی با توجه به شرایط خاص آنها نقش مهمی را ایفا می کنند که می توانند بذرهای تولیدی، کود شیمیایی و سایر عوامل تولید را شامل شود.
در صورتی که مؤسسه یا واحد تولیدی در انجام امور بازاریابی موفقیت کسب کند بایستی آمیخته¬های مذکور به نحو احسن مورد بررسی قرار داده و الویت ها در هر یک از آمیخته های مذکور را تشخیص دهد و براساس آنها مدل بهینه تصمیم گیری بازاریابی را طراحی کند و بنگاه تولیدی یا مؤسسات مذکور خصوصیات مشتری را مورد بررسی قرار داده و براساس ویژگی های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، کالا یا خدمات مناسب و مورد نیاز را با شیوه مناسب، قیمت مناسب و در زمان و مکان مناسب در اختیار مصرف کننده قرار دهند.
۳-۶-۲-۵- عوامل بازاریابی:
این عوامل در واقع افراد خاصی هستند که در طول فرآیند بازاریابی خدمات ارزشمندی انجام می¬دهند و در قبال ارائه خدمات مبلغی را دریافت کرده که بر قیمت تمام شده کالا یا محصول اضافه می¬گردد این عوامل از دیدگان محققان مختلف به گروه های خاصی تقسیم بندی شده اند:
بر اساس تقسیم بندی کاتلر و آرمسترانگ (۱۹۹۱) عوامل مذکور بصورت ذیل ارائه شده¬اند:
الف- فروشندگان اولیه: افراد یا مؤسساتی هستند که منابع مورد نیاز واحدهای تولیدی را جهت تولید و ارائه خدمات فراهم می کنند.
ب- واسطه ها: عوامل مذکور در امر تبلیغات، توزیع کالا به مصرف کنندگان و ارائه اطلاعات می¬توانند نقش مفیدی داشته باشند و این عوامل شامل دلالان، مؤسسات توزیع محصول، آژانس-های خدمات بازاریابی، مؤسسات و واسطه های مالی می باشند که در زیر بطور خلاصه به نقش هر یک در فرآیند بازاریابی پرداخته شده است:
دلالان: آن دسته از واحدهای توزیع هستند که واحدها و مؤسسات تولیدی و تولید کنندگان واقع در مزارع و غیره را در یافتن مشتری و فروش کالا یاری می دهند که این گروه از عوامل بازاریابی در محصولات باغی که پیش فروش می¬شوند مثل مرکبات، سیب درختی و … نقش ارزشمندی ایفاء می¬کنند.
واحدهای توزیع فیزیکی: این دسته از واسطه ها، واحدهای تولیدی را در خدمات انبارداری، حمل کالا تا مقصد و غیره کمک می¬کنند که در واقع می¬توان سردخانه داران یا شرکت های حمل و نقل زمینی، هوایی، دریایی را در این گروه جای داد.
آژانس¬های خدمات بازاریابی: این دسته از عوامل بازاریابی شامل واحدهای تحقیقاتی بازاریابی، مؤسسات تبلیغاتی، رسانه های جمعی، شرکت های مشاوره¬ای و … می باشند و در واقع می¬توانند تمام مراکز تولیدی را در انتخاب بازار هدف و پیشبرد و تشویق و معرفی محصولات در بازارهای مناسب کمک کنند.
واسطه¬های مؤسسات مالی: این دسته از عوامل بازاریابی شامل مؤسسات مالی و اعتباری شهری و روستایی، بانک¬ها، شرکت¬های بیمه هستند که کشاورزان و سایر واحدهای تولیدی را در تأمین مالی، معاملات با بیمه خرید و فروش محصول در مقابل خطرات یاری می¬کنند.
ج- مشتریان: این گروه از عوامل بازاریابی به چند نوع در بازارهای گوناگون تقسیم می شوند که عبارتند از:
بازار مصرف کننده: این گروه شامل افراد و خانوارهایی هستند که محصولات را جهت مصرف مستقیم و شخصی خریداری می کنند.
بازار صنعتی: این دسته از عوامل شامل آن گروه از سازمان ها هستند که به منظور بازپروری بیشتر و یا ایجاد تغییر و تبدیل و یا استفاده مجدد از محصول آن را خریداری می کنند.
بازار واسطه ای: شامل آن دسته از عوامل و سازمان هایی هستند که محصولات را به منظور فروش مجدد با تحصیل سود، خریداری می کنند.
بازار دولتی: عوامل یا نمایندگی های دولت بوده و به منظور ایجاد خدمات عام المنفعه یا انتقال این محصولات یا خدمات به افراد نیازمند می باشد.
بازارهای بین المللی: این گروه شامل خریداران خارجی بوده و شامل مصرف کنندگان، تولید کنندگان و واسطه های فروش و دولت های خارجی می باشد و در واقع بازاریابی در محدوده این عوامل شاخه دیگری از بازاریابی به نام بازاریابی بین المللی را تشکیل می دهد.
د- رقبا: این دسته از عوامل می توانند با تأمین بهتر نیاز مصرف کنندگان، جای رقبای دیگر را پر نمایند و در بحث بازاریابی موضوعی در ارتباط با رقیب وجود دارد و آن این که هر رقیبی که بتواند محصول مناسب تر و قیمت ارازنتر یا مناسب را در اختیار مصرف کننده قرار دهد و به عبارت دیگر خدمت و یا محصول بهتری را به بازار مصرف ارائه دهد از رقبای خود پیشی می گیرد
ح- جوامع: این گروه به صورت نهادهای اجتماعی از عوامل مؤثر بر بازاریابی شامل جوامع مالی، رسانه های جمعی، جوامع دولتی، جوامع شهروندی، جوامع محلی، جوامع عمومی و داخلی می باشند.
۳-۶-۲-۶- مبانی نظری مرتبط به بازاریابی:
عوامل بازاریابی:عوامل بازاریابی عبارت اند از تولید کننده، خرده فروش، عمده فروش، واسطه ها، بازرگانان و مصرف کننده می باشند.
خدمات بازاریابی:خدمات بازاریابی نیز شامل برداشت محصول، حمل و نقل، بسته بندی، انبارداری، درجهبندی و استاندارد و تبدیل می باشد. این خدمات باعث ایجاد هزینه هایی می شوند که به آن هزینه های بازاریابی می گویند.
مدیریت بازاریابی: مدیریت بازاریابی، فرآیند تشخیص، تدارک و عرضه نیازهای مصرف کنندگان از طریق انتخاب مسیرهای بازاریابی مطلوب طی مراحل مختلف بازاریابی از قبیل حمل و نقل، جابجایی، نگهداری، درجه بندی، بسته بندی و فروش، و انجام وظایف با برنامه ریزی قبلی شامل طراحی سیاست محصول، قیمت گذاری مطلوب، انتخاب ساختارهای مطلوب بازار، سیاست های ارتباطات، پیش بینی بازار و انجام تحقیقات بازار به نحو سودمند، کارا و مطلوب است تا بتواند نشاط و پایداری بنگاه را تضمین کند.
مهارت های بازاریابی:مهارت های بازاریابی، مجموعه تدابیر و اقدامات در فرآیند بازاریابی یک سامانه تولید، جهت انجام وظایف بازاریابی است که به منظور افزایش سرعت، شتاب، اطمینان و بهره وری در نتایج این وظایف و فرآیندها از طرف کارگزاران عمل می شود که نتیجه نهایی آن سطح درآمد است که از طریق تعیین بهترین راههای کاهش ضایعات و کاهش حاشیه بازاریابی از طریق بهینه سازی هزینه های عملیات بازاریابی و انتخاب مسیر مناسب فروش محصول است.
منظور از کارگزاران شامل عمده فروشان، خرده¬فروشان، فرآوری کنندگان، سلف خران، میدان داران و کسانی است که خدمات بازاریابی انجام میدهند.
مسیر یا کانال بازاریابی:مسیر یا کانال های بازاریابی، مجموعه ای از کارگزاران وابسته به همدیگر است که کارشان تدارک کالا یا خدمات برای استفاده یا مصرف است.
ترکیب بازاریابی:عوامل بازاریابی شامل ترویج، کالا، محل، قیمت و خدمات می باشد که مدیر با اختلاط این عوامل سیاست بازاریابی سازمان را مشخص می کند . آنجه ذکر شد پنج فعالیت داخلی عمده است . پدید آوردن ترکیب بازاریابی صحیح مبنای بازاریابی موفقیت آمیز است . تغییر در ترکیب کوششی که برای تحقیق این فعالیت انجام می گیرد به معنای تاکید گذاشتن بر اهمیت هر یک از آنها در یک بازار معین است.
۳-۶-۲-۷- فعالیت های بازاریابی سازمانی:
فعالیت های بازاریابی سازمانی تحت مفاهیم پنج گانه ای اداره می شوند.این مفاهیم عبارتند از تولید، کالا، فروش، بازاریابی و بازاریابی اجتماعی.
مفهوم تولید:در مفهوم تولید فرض بر این است که مشتریان نسبت به کالاهایی نظر مساعد خواهند داشت که اولا موجود بوده و ثانیا دارای قیمت بسیار مناسبی باشند. بنابراین مدیریت وظیفه بهبود تولید و توضیع را بر عهده دارد. این مفهوم یکی از قدیمی ترین فلسفه های راهنمایی فروشندگان محسوب می شود.
در دو وضعیت مختنلف مفهوم تولید فلسفه مفیدی محسوب می شود. حالت اول وقتی پیش می آید که تقاضا برای کالا از عرضه آن پیش می گیرد. در این حالت مدیریت روشهای افزایش تولید را بررسی می کند . حالت دوم وقتی پیش می آید که هزینه تولید کالا زیاد است و افزایش کارایی برای کاهش هزینه لازم به نظر می رسد .
مفهوم کالا:بر اساس این مفهوم مشتریان خواهان کالاهایی هستند که از بهترین کیفیت و کارایی برخوردار باشند . بر مبنای این اصل سازمان باید منابع خود را به بهبود پیوسته کالا اختصاص دهد. مفهوم کالا می تواند به بیماری نزدیک بینی منجر گردد. برای مثال مدیریت یک شرکت راه آهن ممکن است تصور کند که مردم خواهان قطار هستند و نه حمل و نقل و به همین دلیل رقابت خطوط هوایی اتوبوس کامیون و اتومبیل را نا دیده بگیرد .
مفهوم فروش:براساسی مفهوم فروش مصرف کنندگان در صورتی که به حال خود رها شوند به طور معمول محصولات یک مؤسسه را به حد کافی نخواهند خرید بنابراین وظیفه مؤسسه است که فروشندگی و تلاش تبلیغاتی تهاجمی در پیش گیرد. بسیاری از سازمانها از مفهوم فروش تبعیت می کنند. بر اساس این مفهوم مصرف کنندگان، به میزانی که باید کالاهای تولیدی یک شرکت را نخواهند خرید مادامی که شرکت به میزان وسیع، برای فروش و ترویج کالای خود نکوشد . این مفهوم عملا در مورد کالاهای نا خواسته تجربه شده است، کالاهایی که خریداران بطور معمولی به خرید آنها نمی اندیشند کالاهایی چون دایره المعارف.
منابع تولید کننده این گونه کالاها باید به دنبال مشتریان بالقوه باشند و آنها را نسبت به مزایای این گونه کالاها متقاعد کنند. مفهوم فروش در حیطه سازمانهای غیر انتفاعی نیز تجربه شده است، مانند تبلیغات شدید برای کاندیدای منتخب یک حذب سیاسی.
مفهوم بازاریابی:بر اساس مفهوم بازاریابی راه حل رسیدن به اهداف سازمانی این است که برای کامل و یکپارچه کردن فعالیت های بازاریابی به منظور تشخیص و تامین نیازها و خواسته های بازار هدف از رقبا بهتر و مؤثر تر عمل کنیم.
پرفسور تئودورلویت از هاوارد بین مفاهیم فروش و بازاریابی تفاوت قائل شده است و بیان می کند که فروشندگی به نیاز فروشنده توجه دارد در حالی که توجه بازاریابی به نیازهای خریدار معطوف است. فروشندگی درگیر نیاز فروشنده در مورد تبدیل کالا به پول نقد است در حالی که موضوع بازاریابی تامین نیازهای مشتری است آن هم با کالایی که عرضه می کند همراه با مراحل مختلف ایجاد ارائه و مصرف آن .
مفهوم بازاریابی بر چهار اصل استوار است که عبارتند از : بازار هدف، نیازهای مشتری، بازاریابی یک پارچه و سود آوری.
بازار هدف:هیچ شرکتی وجود ندارد که بتواند در هر بازاری فعالیت کند و هر گونه نیازی را برآورده سازد. هیچ شرکتی نیز قادر نیست که همواره در یک بازار گسترده وظیفه خود را به خوبی انجام دهد. شرکت ها هنگامی موفق هستند که بتوانند بازارهای خود را دقیقا تعریف و برای آنها متناسب با همان بازار برنامه بازاریابی تهیه کند .
نیاز های مشتری:اگرچه منظور از بازاریابی تامین نیازها به گونه ای سود آور است اما تشخیص نیازها و خواسته ها مشتری نیز همواره به سادگی امکان پزیر نیست. بعضی از مشتریان نیازهایی دارند که خود از آنها بی خبرند یا اینکه با خبرند اما از اظهار آن عاجزند یا اینکه برای بیان این نیارها به کلماتی متوسل می شوند که خود نیاز به تعبیر و تفسیر دارد.
یک شرکت باید این توانایی را داشته باشد که نیاز واقعی مشتری را برآورده سازد نه نیاز اظهار شده او را . تفکر در جهت مشتری مستلزم این است که شرکت نیازهای مشتری را از زاویه دید مشتری تعریف کند. هر گونه تصمیم گیری در مورد خرید، به گونه ای مصالحه نیاز دارد و مدیریت بدون تحقیق و کنکاش قادر به تشخیص این موارد نخواهد بود. راه حل بازاریابی حرفه ای در گرو درک نیازهای واقعی مشتریان و برآورده کردن این نیازها است به گونه ای بهتر از آنجه رقبا انجام می دهند.
بازاریابی یکپارچه:تمام دوایر شرکت برای تامین منافع شرکت با همدیگر همکاری میکنند حاصل این همکاری بازاریابی یکپارجه است.
بازاریابی یکپارچه در دو سطح مختلف اتفاق می افتد:
اول اینکه وظایف مختلف بازاریابی نظیر پرسنل فروش، تبلیغات، مدیریت کالا، تحقیقات بازاریابی و . . . باید با هم همکاری داشته باشند.
دوم اینکه دایره بازاریابی باید خود را با سایر دوایر شرکت هماهنگ کند.
بازاریابی به صرف اینکه خود دایره های مجزا است کارایی ندارد بلکه کارایی آن وقتی آشکار می شود که کلیه کارکنان تاثیر خود را بر رضایت مشتری درک نمایند. برای ترویج و تشویق کار گروهی بین دوایر مختلف شرکت بازاریابی داخلی و بازاریابی خارجی را توام انجام می دهند .
سود آوری:هدف نهایی بازاریابی در مورد شرکت های خصوصی سود آوری است. اما هدف اصلی شرکت های غیر انتفاعی و موسسات عمومی وعام المنفعه، بقا و جمع آوری وجوه لازم برای انجام وظایف محوله است.
۳-۶-۲-۸- مفاهیم اساسی بازاریابی:
مفاهیم اساسی بازاریابی عبارت است از:
نیاز:نیازهای انسان از مهمترین مفاهیم بازاریابی می باشند. انسان دارای نیازهایی شامل نیازهای فیزیکی یا نیاز به احتیاجات اولیه چون غذا ، پوشاک ،گرما ،سرما ،امنیت و . . . بوده وبعد از آنها نیازهایی چون احساس تعلق محبت در حیطه نیازهای اجتماعی و نیازهای شخصی چون اظهار وجود دانستن و خود باوری می باشد.
ملک محمدی (۱۳۷۷)وقتی نیازی از نیازهای انسان مورد توجه قرار نگیرد فرد سعی در تامین، تعدیل ویا کاهش شدت آن می باشد.
کاتلر و آرمسترانگ ( ۱۹۹۰)در کشورهای پیشرفته فرد به دنبال یافتن یا تولید منبع برای تامین نیاز بوده و در کشورهای کمتر توسعه یافته فرد در صدد کاهش شدت امیال خود یا قناعت نسبت به وضع موجود می باشد .
خواسته:دومین مفهوم اساسی بازاریابی خواسته های انسان بوده و شامل نیازی است که متبلور از فرهنگ و شخصیت افراد می باشد خواسته های انسان با گذشت زمان و امکانات در دسترس قرار گرفته تغییر می کند لذا یکی از موارد مهمی که هر سازمان باید در نظر بگیرد این است که ممکن است خواسته های مصرف کنندگان درطول زمان تغییر نماید و لذا محصول تولیدی خود را با خواسته ها منطبق نماید .
تقاضا:خواسته ها در تقابل با قدرت خرید تبدیل به تقاضا می شود.
کاتلر و آرمسترانگ (۱۹۹۰)خواسته های انسان نامحدود بوده و پایانی ندارد اما منابع و امکانات در اختیار انسان محدود می باشند و در اختیار کالایی قرار می گیرند که بیشترین رضایت را برای آنان فراهم آورد.
عوامل موثر در بازاریابی:
آنجه در نوشته های مربوط به بازاریابی تاکید شده است این است که افراد خاصی با ارائه برخی خدمات به روند بازاریابی کمک می کنند و در قبال این خدمت هزینه ای بر قیمت اولیه تولید کننده افزوده می شود. چنانچه این شبکه از عوامل طولانی باشد بالطبع بر قیمت محصولات افزوده می شود .
کاتلر و ارمسترانگ (۱۹۹۱)عوامل فوق الذکر را به صورت زیر تقسیم بندی کرده اند :
فرشندگان اولیه:فروشندگان اولیه اشخاص یا موسساتی هستند که منابع مورد نیاز تولید کننده را جهت تولید یا ارائه خدمات فراهم می کنند. این عرضه کنندگان به نحو موثری بر بازاریابی اثر می گذارند. ایجاد هر گونه تاخیر ویا کمبود و یا عدم توجه به کیفیت مواد اولیه در کوتاه مدت می تواند با ایجاد هزینه بالاتر و عدم موفقیت از ارائه محصول منجر شود. در رابطه با محصولات کشاورزی با توجه به شرایط خاص آنها فروشندگان اولیه نقش مهمی را ایفا می کنند. این افراد مراجع تهیه بذر، کودهای شیمیایی و سایر عوامل موثر بر تولید می باشند. ارائه خدمات فنی نیز از طریق آنها به کشاورزان منتقل می شود و در مواردی چون راهنمایی در زمان کشت، میزان کشت بذر، استفاده از انواع مختلف ریز مغذی ها، نوع سموم، دفع آفات و . . . مددکاری کشاورزی می باشند. بنابراین توجه به چگونگی کار آنها و ارائه آموزشهای مورد نیاز می تواند در بهبود و کیفیت کالای تولیدی موثر باشد.
واسطه های بازاریابی:این واسطه ها نیز افراد و گروه هایی هستند که در امر تبلیغات، توزیع کالا به مصرف کنندگان و ارائه اطلاعات به تولید کنندگان دخالت دارند. این افراد شامل دلالان، موسسات توزیع و پخش محصولات، آژانسهای خدمات بازاریابی و واسطه های مالی می باشند که به شرح وظایف آنها پرداخته می شود .
دلالان:دلالان به واحدهای توزیع گفته می شود که واحد های تولیدی چون مزرعه و . . . را در یافتن مشتری و فروش کالا یاری می دهند.
واحد های توزیع فیزیکی:این واحدها مراکز تولیدی را در امر انبارداری و جابجایی کالا تا رسیدن به مقصود یاری می کنند. این واحدها تا قبل از انتقال محصول به مقصد در انبارها از این محصولات نگهداری و مراقبت می کنند. موسسات حمل و نقل چون راه و آهن به شرکت های ترابری جاده، دریایی، هواپیمایی و سایر واحدهایی که در جابجایی کالا از جایی به جای دیگر تخصیص می یابند از جمله واحدهای فیزیکی به شمار می آیند. یک مرکز تولیدی باید بهترین روش انبارداری و انتقال کالا را با ایجاد و تعادل و عواملی چون هزینه تحویل، سرعت و ایمنی برای خود انتخاب کند .
آژانسهای خدمات بازاریابی:این آژانسها شامل موسسات تحقیقاتی بازار، آژانسهای تبلیغاتی رسانه های جمعی و شرکت های مشاوره ای بازار می باشند. این واحدها دارای این قابلیت هستند که هر مرکز تولیدی را در انتخاب بازار هدف و پیشبرد محصولاتش در بازارهای مناسب یاری کنند.
واسطه های مالی:این واسطه ها شامل بانکها، موسسات اعتباری، شرکت های بیمه و سایر مراکز می باشند که واحدهای تولیدی را در تامین مالی معاملات بیمه، خرید و فروش محصول در مقابل خطرات یاری می کنند . بیشتر موسسات مشتریان صنعتی و تا حدی کشاورزان برای تامین مالی معاملات خود به واسطه های مالی وابسطه اند. آنچه مسلم است این است که وجود اعتبارات به ویژه در تولید، حمل و نقل، انبارداری و . . . گشاورزان را یاری کنند تا در فروش و عرضه مطابق نیاز اقدام نمایند و در زمانی که عرضه محصول به دلیل رسیدن یکباره محصول، ازدیاد یابد کنترل عرضه قیمت و فروش را به نفع خود کنترل نمایند .
مشتریان: سومین عامل موثر در بازاریابی، مشتری می باشد که خود چندین نوع بازار را تشکیل می دهندالف- بازار مصرف کننده:شامل افراد و خانواده هایی که محصولات را به جهت مصرف شخصی خریداری می کنند می شود.
ب- بازار صنعتی:این بازار شامل سازمانهایی است که به منظور باز پروری و ایجاد تبدیل و تغییر و یا استفاده مجدد از محصول آن را خریداری می نمایند.
ج – بازارهای واسطه ای:شامل سازمانهایی است که محصول و خدمات را به منظور فروش مجدد به تحصیل سود خریداری می کنند.
د- بازار دولتی:شامل نمایندگی های دولت است که به منظور ایجاد خدمات عام المنفعه یا اتصال این محصولات یا خدمات به افراد نیازمند می باشد.
ه – بازارهای بین المللی: این بازارها شامل خریداران خارجی است و از مصرف کنندگان، تولید کنندگان و واسطه های فروش و دولت تشکیل می شود
رقبا:رقبا می توانند با برآورده کردن بهترین نیاز مصرف کنندگان خود جای سایر رقبا را پرنمایند. در جهت بازاریابی رقیبی که بتواند کالایی مناسب تر را در اختیار مصرف کننده قرار دهد ویا به عبارت دیگر خدمت ویا محصول شایسته تری را به بازار مصرف کننده ارائه دهد از رقبای خود پیشی می گیرد .
جوامع:جوامع نیز قسمتی از عوامل موثر بر بازاریابی را تشکیل می دهند . این جوامع شامل جوامع مالی، رسانه های جمعی، جوامع دولتی، جوامع شهروندی، جوامع محلی، جوامع عمومی و جوامع داخلی می باشد .
۳-۶-۲-۹- تحقیقات بازاریابی:
تحقیقات بازاریابی مطالعه رسمی روی مسائل و فرصت های خاص است. تحقیقات ممکن است مستلزم انجام یک بررسی بازار، یک آزمون در رابطه به رجحان نسبت به کالای معین، یک پیش بینی فروش برای یک منطقه یا تحقیق در باره اثربخشی یک آگهی تبلیغاتی باشد.
در کل می توان تحقیقات بازاریابی را به این صورت بیان کرد: تحقیقات بازاریابی طراحی و جمع آوری تجزیه و تحلیل و ارائه سیستماتیک داده ها و یافته های مربوط به یک وضعیت خاص بازاریابی است که شرکت با آن مواجه شده است.
۳-۶-۲-۱۰- فرایند تحقیقات بازاریابی:
تحقیقات بازاریابی موثر مستلزم کذر از ۵ مرحله است که به بررسی هر یک از این مراحل می پردازیم . مرحله ۱:تعریف مشکل وتعیین اهداف تحقیق: اولین گام مستلزم تعریف دقیق مشکل توسط مدیر بازاریابی و مدیر تحقیفات و توافق بر سر اهداف این تحقیقات است. مدیر باید نه خیلی بلند پروازانه و نه خیلی تنگ نظرانه به تعریف مشکل بپردازد.
مرحله۲:تهیه طرح تحقیق: دومین مرحله تحقیقات بازاریابی مستلزم تهیه موثرترین طرح برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز است. طراحی طرح تحقیق خود متضمن تصمیم گیری در منابع تامین داده ها، شیوه های انجام تحقیق، ابزار و سایل تحقیق، طرح، نمونه گیری و روشهای تماس می باشد.
مرحله ۳:جمع آوری اطلاعات: معمولا مرحله جمع آوری داده ها در تحقیقات بازاریابی پر هزینه ترین و خطا پزیر ترین مرحله است.
مرحله ۴: تجزیه و تحلیل اطلاعات: در این مرحله پژوهشگر داده ها را جدول بندی می کند و توزیع فراوانی هر کدام را به دست می آورد. میانگین ها و معیار های پراکندگی برای متغیر های اصلی محاسبه می شود.
مرحله ۵: ارائه یافته ها: آخرین مرحله فرآیند تحقیقات بازاریابی ارائه یافته هاست. در این مرحله پژوهشگر یافته های خود را به طرف های مربوطه ارائه می دهد. پژوهشگر هیچ گاه نباید مدیریت را با اعداد و ارقام یا تکنیک آماری آن چنانی گیج سازد بلکه او باید یافته های اصلی را که به تصمیمات اصلی بازاریابی مدیریت مرتبط هستند ارائه دهد .
۳-۶-۲-۱۱- مفهوم بازاریابی اجتماعی:
این مفهوم بر این اساس استوار است که هر سازمان باید نخست نیازها، خواسته ها و منابع بازارهای هدف خود را تعیین کند، سپس در مقایسه به رقبا این نیازها و خواسته ها را به صورت کارآمدتر و موثرتری تامین کند به نحوی که بقا و بهبود رفاه مشتری و جامعه هر دو فراهم گردد.
مفهوم بازاریابی اجتماعی از جمله جدید ترین مفهوم از مفاهیم پنجگانه فلسفه مدیریت بازاریابی است مسئله قابل بحث در محدوده مفهوم بازاریابی اجتماعی این است، در عصر مشکلات زیست محیطی، کمبود منابع، رشد فزاینده جمعیت، فقر و گرسنگی، تورم جهانی و فراموشی خدمات اجتماعی آیا بازاریابی محض کافی است ؟ پرسشی که بازاریابی اجتماعی مطرح می کند این است: چنانجه شرکتی خواسته های فردی را درک و تامین نماید آیا در بلند مدت نیز همواره بهترین روش را برای مصرف کنندگان و جامعه به کار برده است ؟ بنابراین مفهوم بازاریابی اجتماعی، مفهوم بازاریابی محض تقاضا های ممکن بین خواسته های کوتاه مدت مشتری ورفاه بلند مدت او را از نظر دور می دارد . مفهوم بازاریابی اجتماعی ایجاب می کند بازاریابان در تعیین سیاست گذاری های بازاربابی بین ملاحظات سه گانه منافع شرکت، خواسته های مصرف کننده و منافع جامعه تعادل لازم را برف قرار سازد .
۳-۶-۲-۱۲- منافع نظام بازاریابی کارآمد:
نظام بازاریابی کارآمد با عنایت به موارد زیرین موجب ایجاد منافع برای عوامل بازار می شود. ۱- ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا: در کشورما، بعضی نقاط دارای مازاد محصول بوده و محصول بیشتر از میزان تقاضا تولید می شود و در عین حال در نقاط دیگری کمبود محصول وجودداشته و طبیعتاً یک نظام بازاریابی که درست عمل کند و اطلاعات مربوط به قیمت ها را بداند باعث روانه شدن محصول از جایی که مازاد بوده و قیمت پایین است به سمت مراکز کمبود و قیمت بالا می شود.
۲- افزایش درآمد تولید کننده: در مواردی سهمی که کشاورز از قیمت نهایی دریافت می کند بسیار پایین بوده و بنابراین یک نظام بازاریابی کارا که بتواند هزینه ها را کاهش دهد باعث افزایش درآمد تولیدکننده خواهد شد.در نظام بازاریابی عواملی نظیر واسطه ها وجود دارد که نقش آنها تاحدودی مفید بوده و می توانند هزینه ها را کاهش داده و سهمی که تولید کننده از قیمت دریافت می کند می تواند افزایش یابد. علاوه بر آن نظام بازاریابی کارآمد با بهره گیری از تکنولوژی جدید، زمان مصرف محصولات را طولانی¬تر¬¬ کرده و ضایعات را کاهش می دهد و در نهایت منافعش عاید تولیدکننده می¬شود.
۳- افزایش درآمد مصرف کننده: با توجه به این که گروه مصرف کنندگان از خدمات بازاررسانی سود می برند اگر ضایعات را کاهش دهیم منافعش عاید مصرف کننده نیز خواهد شد و در اینجا توزیع¬کننده هم از درآمد مناسب برخوردار می شود منتهی در مورد این گروه آنهایی که زودتر نوآوری را شروع کرده و سرمایه گذاری می کنند سود بیشتری عایدشان خواهد شد.
۴- گسترش تخصص درتولیدو تخصیص بهتر منابع تولید: یک نظام بازاریابی و بازاررسانی کارآمد در صورتی که تقاضای مصرف کننده را که حاضر است قیمت بالا برای محصول با کیفیت بپردازد بتواند به تولید کننده منتقل کند و تولید کننده بخواهد به سوی محصول با کیفیت بالاتر رود، این موارد موجب کسب منافع بیشتردر تولید می شود. در صورتی که امکان مبادلات و تسهیلات بازاررسانی وجود داشته باشد امکان بهره گیری از مزیت نسبی مناطق به وجود می آید و همه مناطق مختلف کشاورزی نمی¬توانند همه نوع محصول تولید کنند و بعضی از مناطق با توجه به استعداد منطقه و تخصص شروع به تولید محصول می کنند و برخوردار از اصل مزیت نسبی خواهند شد. در هر صورت توسعه مبادلات منجر به گسترش تخصص تولید در مناطق شده و طبیعتاً هزینه ها کاهش و این در نهایت به نفع کل جامعه است. ۵- گسترش صادرات:یکی از منافع بازاریابی کارا، امکان صدور بعضی از محصولات که مزیت نسبی دارند است. برای این امر بایستی سریعاً تقاضا در بازاررسانی را هماهنگ کرده و محصولات با کیفیت بالا و مطلوب صادرکرد. بایستی در مورد محصولات صادراتی کیفیت، بسته بندی مناسب و استانداردهایبین المللی مد نظر قرار گیرد. این موارد از جمله منافعی هستند که از ایجاد و توسعه نظام بازاریابی کارا می توان به دست آورد .
۳-۶-۲-۱۳- خدمات بازاریابی برای انجام عملیات عمده بازاررسانی:
انجام بعضی از خدمات بازاریابی ضروری است، این خدمات انتقال محصولات جمع آوری شده را از مزارع و باغات به محل های خاص تسهیل می کند و یا با تبدیل آنها به کالاهای قابل استفاده مصرف کنندگان توزیع را سرعت می بخشد. مهمترین این خدمات در مورد محصولات کشاورزی را می¬توان شامل: جمع آوری محصول از سطح باغات، حمل و نقل، درجه بندی، بسته بندی، نگهداری و انبارداری، تبدیل، توزیع و فروش دانست.
البته نوع و چگونگی و میزان این خدمات به نوع کالا (پست، نرمال، لوکس) نوع مصرف کنندگان این کالا (سطح درآمدو سلیقه آنها)، نوع بازار (رقابتی، انحصاری)، مکان و زمان بازارها داشته که در ذیل به شرح آنها می پردازد.۱- جمع آوری محصولات: اولین مرحله از خدمات بازاریابی، جمع آوری محصولات از سطح مزارع و باغات است که پس از جمع آوری این محصولات و تمرکز آنها، خریداران از این نقاط خریداری خواهند کرد و حمل و نقل این محصولات جمع آوری شده آسانتر و مقرون به صرفه تر خواهد شد. با توجه به پراکنده بودن مزارع و تمرکز آنها در نقاط مختلف جمع آوری محصولات با مشکلات عدیده¬ای روبروست. از جمله در مزارعی که سطح زیر کشت کمی دارند این مشکلات قابل لمس¬تر می باشد و میزان کم محصول این خدمات را پرهزینه و غیر اقتصادی نموده و در نتیجه کارآیی را پائین می¬آورد. اما در مناطقی که میزان سطح زیر کشت و در نتیجه محصولشان زیاد و قابل ملاحظه می باشد، پس از برداشت محصول و انجام خدماتی از قبیل درجه بندی و بسته بندی (به وسیله امکانات موجود در سطح مزارع بزرگ)، محصول را در انبار نگهداری کرده تا با توجه به نوسان عرضه و تقاضا بتوانند آن را با قیمتی مناسب به فروش برسانند. کار جمع آوری بسته به نوع محصول و شرایط حاکم بر منطقه به وسیله افراد و گروه های مختلفی از جمله پیله وران، حق العمل کاران، بازرگانان محلی، بازرگانان مرکز و صادر کننده و شرکت های صادراتی و یا شرکت های تعاونی انجام می شود. جمع آوری محصول مرکبات اگر به وسیله تعاونی باغداران انجام شود، امکان استفاده از دستگاه درجه بندی مرکبات در خدمات بازاریابی مهیا می شود. در بازاریابی مرکبات اولین مرحله این امر توسط باغدار یا دلالان محلی صورت می گیرد.
۲ -حمل و نقل : گرچه بسیاری از نوشتارهای مربوط به بازاریابی مانند اربابی (۱۳۴۷)، صدرالاشرافی (۱۳۷۵) و هاروی (۱۹۹۲) و دیگران حمل و نقل را عملی می دانند که با تغییر محل کالا، ایجاد فایده مکانی (مطلوبیت مکانی) می کند، لیکن از این نظر که با حمل، مصرف کننده قادر می شود از محصولات کشاورزی در غیر از موسم تولید منطقه، آن را مصرف کند بنابراین این فعالیت در ایجاد مطلوبیت زمانی نیز مؤثر است.
به طور خلاصه اهمیت حمل و نقل عبارت است از:
الف- ایجاد فایده زمانی و مکانی نزد مصرف کننده.
ب- توسعه بازارها: هرگونه پیشرفت در صنعت حمل و نقل با پیشرفت تجارت و صنعت ذیربط همراه بوده است مانند ساختن وسایل حمل سردخانه دار.
ج – از حیث هزینه های بازاریابی: در آمریکا ۷% قیمت نهایی را هزینه حمل تشکیل می دهد. ولی در کشورهای در حال توسعه به علت گران بودن هزینه حمل و نقل و عدم توسعه سایر خدمات بازاریابی این نسبت به مراتب بیشتر است . هزینه حمل و نقل براساس مسافت، زمان، نوع جاده، نوع محصول، حجم یا وزن یا ارزش محصولات تعیین می گردد. هر چه محصول فساد پذیرتر باشد، این هزینه افزایش می یابد. به موازات هزینه حمل، ضایعات مطرح می شود. ضایعات حمل بستگی به کیفیت حمل و کیفیت وسیله حمل و نقل دارد. مجموع هزینه ضایعات حمل اساس محاسبه کارآیی حمل است.
۳- درجه بندی:عبارت است از جور کردن و تقسیم کردن محصول به دسته های مختلف، به طوری که هر دسته از نظر کیفیت، دارای مشخصات یکسانی باشد و بتوان بر آن نام مخصوصی گذارد. مبنای و معیار درجه بندی براساس نوع محصول متفاوت است و معمولاً براساس اندازه، رنگ، مشخصات کیفی (درصد قند، طعم، چربی و … ) و یا هر گونه خاصیت قابل اندازه گیری دیگری که بر ارزش بازرگانی محصول اثر داشته باشد، انجام می شود. برخلاف درجه بندی که معیار از قبل تعیین شده ای ندارد،استاندارد به معنای اندازه معین، کیفیت معین و مشخصات معین جهت یک کالا می باشد.
۴- استاندارد کردن:استاندارد کردن یک محصول به معنی تعیین مشخصات و قواعدی است که کالاها به موجب آن تهیه شوند، وقتی صحبت از استاندارد می شود یکسری مشخصات که مورد قبول مراجع استاندارد است را بیان می کنیم. در مورد کالاهای صادراتی، استاندارد بین المللی بیشتر مورد استفاده دارد. مهمترینمزایای استاندارد کردن محصولات کشاورزی عبارت است از: تسهیل در معاملات، افزایش قدرت چانه زنی تولید کنندگان، سهولت در تصمیم گیری کشاورز، کاهش ضایعات، سهولت بسته بندی وفروش آسانتر محصول است. توجه¬به این نکته حائز اهمیت است که مهمترین معیار استاندارد،¬ کیفیت¬ محصول می¬باشد و آنچه در کشاورزی بیشتر به عنوان استاندارد مطرح است در حقیقت همان درجه بندی محصولات می باشد. در ایران اداره استاندارد و تحقیقات صنعتی به این امر اختصاص دارد، مؤسسه مزبور دو نوع استاندارد وضع می کند: استانداردهای اجباری و استاندارد تشویقی که اکثر محصولات کشاورزی برا ی عرضه و مصرف در داخل از نوع استاندارد تشویقی می باشند، اما در مورد محصولات صادراتی مقررات استاندارد خاصی از نوع اجباری وجود دارد.
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “پایان نامه رشته اقتصاد کشاورزی”